بسیاری از آثاری که در موزهها و بناهای تاریخی و مجموعههای شخصی در جهان با مضامین دینی و الهی همراه هستند مخاطبان را به سفری فرامیخوانند که مقصدش بهسوی پروردگار یکتاست. شاید حتی آن زمانی که انسان در جهالت و گمراهی به سر میبُرد، بُتها همان آثار هنری بودند که نشان از وجهه الهی داشتند؛ اما زبان و فهم انسان سرگشته آن زمان در آن حد نبود که بخواهد با اثرش پیام الهی را برساند و خود اثر را خدا میانگاشت؛ اما پس از بروز و ظهور ادیان الهی، توانست به این درک نزدیک شود که اثر خلقشده به دست انسان صرفاً اثری است که فطرت خداجوی او، در پی توسل به حق، خلق کرده است. حال برخی اوقات، در این راه موفق بود بر نفسش چیره شود و اثری کاملاً الهی بیافریند، گاه از مسیر خارج میشد و اثر، گرچه با موضوع دینی و مذهبی خلق شده بود، محتوایی خارج از بُعد الهی مییافت و بهسمت انسانیبودن و مادّیبودن پیش میرفت که نمونههای بسیاری از این دست آثار را میتوان در دورههای مختلف تاریخ هنری جهان، بهویژه رُنسانس، مشاهده کرد. اگر این سیر تاریخ هنری را در ایران دوره اسلامی پی بگیریم و به آثار خلقشده با مضامین دینی و الهی در حوزه تجسمی بپردازیم، به کمتر اثری برمیخوریم که روایت مادّی آن بر بُعد الهیاش پیشی گرفته باشد؛ آثاری که سرچشمهشان روح عشق و ایمان و رسیدن به وصل یار بوده است و ارادت هنرمند به پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار را نشان میدهد.
یکی از این آثار تابلوی «کوثر»، اثری از استاد محمود فرشچیان، عضو پیوسته فرهنگستان هنر، است که در طی شش ماه، در سال 1386، خلق شده است. این اثر در موزه استاد فرشچیان، واقع در مجموعه فرهنگیتاریخی سعدآباد، رونمایی و پس از آن، در سال 1389، به موزه آستان قدس رضوی اهدا شد. تابلوی «کوثر»، با موضوع شفاعت حضرت فاطمه(س) از دوزخیان، به سبک نگارگری و با تکنیک اکریلیک، در ابعاد ۱۰۰×۸۰ سانتیمتر، نقش زده شده است. در این اثر، حضرت زهرا(س)، در محور تابلو، در حالی که یک دست خود را به نشانه درخواست به سمت نور پروردگار گرفته است و با دست دیگر به سمت دوزخیان اشاره میکند، با همراهی سه بانوی مؤمنی که پشت ایشان حضور دارند، یعنی حضرت مریم، حضرت خدیجه و حضرت آسیه، به شفاعت گناهکاران رفته و بخشش آنها را از درگاه حضرت حق طلب میکند. روایت این اثر به حدیثی برمیگردد که فرات بنابراهیم از امام صادق(ع)، درباره علو شأن و مقام حضرت زهرا(س) در روز قیامت، نقل میکند. فرات بنابراهیم، در تفسیر خود، روایت میكند از سهل بناحمد دینورى، با استناد خود از حضرت صادق(ع) كه آن حضرت گفتهاند: «جابر به حضرت ابوجعفر امام محمد باقر(ع) عرض كرد: فدایت شوم، اى پسر رسول الله، حدیثى درباره جدّهات، فاطمه زهرا، سلام الله علیها، و در فضیلت و شرافت آن بىبى براى من نقل كن كه چون من آن را براى شیعیان بازگو كنم، خوشحال شوند. حضرت باقر، علیه السلام، فرمودند: پدرم براى من حدیث كرد، از جدّم رسول خدا(ص)، كه فرمود چون روز قیامت برپا شود، براى هر یك از انبیا و مرسلین منبرى از نور نصب مىكنند، و منبر من در آن روز از همه منابر بلندتر است. پس از آن، خداوند میفرماید: یا مُحَمَّدُ اخْطُبْ! (اى محمد خطبه بخوان). و من خطبهاى میخوانم كه هیچ یك از انبیا و رُسُل همانند آن را نشنیدهاند. سپس، براى هر یك از اوصیای پیامبران منبرى از نور نصب مىكنند، و براى وصى من، علىبن ابىطالب، در وسط آن منبرها، منبرى از نور نصب مىكنند، و منبر او از همه منبرهاى آنان بلندتر است. سپس، به آن دو گفته مىشود: اخْطُبَا! (خطبه بخوانید). پس آنان دو خطبه میخوانند كه هیچ یك از اولاد انبیا و مرسلین همانندش را نشنیدهاند. ثُمَّ ینَادِى الْمُنَادِى وَ هُوَ جَبْرَئِیلُ عَلَیهِ السَّلَامُ: أَینَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ؟ أَینَ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ؟ أَینَ مَرْیمُ بِنْتُ عِمْرَانَ؟ أَینَ ءَاسِیةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ؟ أَینَ أُمُّ كُلْثُومَ أُمُّ یحْیى بْنِ زَکرِی (سپس منادى كه جبرئیل، علیه السّلام، است ندا كند: كجاست فاطمه دختر محمد؟ كجاست خدیجه دختر خویلد؟ كجاست مریم دختر عمران؟ كجاست آسیه دختر مزاحم؟ كجاست امكلثوم مادر یحییبن زكریا؟). و همگى برمىخیزند. در این حال، خداوند، تبارك و تعالى، میگوید: اى اهل جمع و اى مجتمعین در محشر! امروز کرَم براى كیست؟! محمد و على و حسن و حسین میگویند: لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (كرَم فقط از خداوند واحد قهار است). خداوند میگوید: اى اهل محشر! من كرَم را براى محمد و على و حسن و حسین و فاطمه قرار دادم. اى اهل محشر! اینك سرهاى خود را فرود آورید و چشمان خود را فروافكنید كه فاطمه بهسوى بهشت میرود. در این حال، جبرئیل براى او ناقهای از ناقههاى بهشتى مىآورد كه دو پهلویش فروهشته است و دهانهاش از لؤلؤ تر است، و بر روى آن ناقه، جهازى از مرجان است و آن ناقه در برابر حضرت زهرا(س) میخوابد و حضرت بر آن سوار مىشوند. و خداوند یكصدهزار فرشته برمىانگیزد تا از جانب راست او حركت كنند، و یكصدهزار فرشته دیگر برمىانگیزد تا از جانب چپ او حركت كنند، و یكصدهزار فرشته دیگر برمىانگیزد تا فاطمه(س) را بر بالهاى خود میگیرند و حركت میدهند و تا درِ بهشت مىآورند. چون به درِ بهشت میرسد، نگاهى به این طرف و آن طرف مىافكند. خداوند خطاب میكند: اى دختر حبیب من! علت این توجهت به اطراف چیست؟ در حالی كه من تو را به بهشت خودم دلالت كردم! فاطمه(س) میگوید: اى پروردگار من، من دوست دارم كه قدر و منزلت من در امروز شناخته شود. خداوند میفرماید: اى فاطمه(س)، اى دختر حبیب من! برگرد و ببین كه در قلب هر كه محبت تو یا محبت یكى از ذرّیه تو باشد، دست او را بگیر و داخل در بهشت کن! حضرت باقر(ع) گفتند: اى جابر، سوگند به خداوند كه فاطمه در آن روز شیعیان و محبان خود را جدا میكند، همانند پرندهاى كه دانههاى خوب را از دانههاى بد جدا میكند! چون فاطمه(س) با شیعیان خود به درِ بهشت برسند، خداوند در دل آنها مىاندازد كه نگاهى به اطراف اندازند. و چون به اطراف نظر كنند، خداوند میفرماید: اى محبان من! سبب التفات و توجه شما چیست؟! من كه فاطمه دختر حبیب خود را شفیع شما قرار دادم! شیعیان میگویند: اى پروردگار، ما دوست داریم كه قدر و منزلت ما در امروز شناخته شود. خداوند میفرماید: اى حبیبان من! برگردید و نظرى بیفكنید به هر كس که شما را به جهت محبت به فاطمه دوست داشته است، و هر كس که شما را به جهت محبت به فاطمه غذا و طعام داده است، و هر كس که شما را به جهت محبت به فاطمه پوشانیده است، و هر كس که شما را به جهت محبت به فاطمه آشامیدنى خورانده است، و هر كس که به جهت محبت به فاطمه زشتى و غیبتى را از شما برگردانیده است. آن گاه دست او را بگیرید و داخل در بهشت کنید! حضرت باقر(ع) فرمودند: سوگند به خدا كه در میان مردم، غیر از كافر و منافق و شككننده در امر توحید، هیچ كس باقى نمىماند!
منابع - تفسیر فرات بنابراهیم، ذیل آیه ١٠١ از سوره شعراء، ص ١١٣ تا ص ١١٥؛ و بحار الانوار، ج ٨، ص ٥١ و ٥٢. - پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
|
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |