نشست تخصصی «سیر تطور مفهوم کودک و کودکی در ایران» در فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش روابطعمومی فرهنگستان هنر، اولین پیشنشست همایش ملی «حقوق کودک و نوجوان در آثار هنری و ادبی»، با موضوع «سیر تطور مفهوم کودک و کودکی در ایران» سهشنبه 17 مهر 1403 در سالن گلستان این فرهنگستان، به صورت حضوری و مجازی برگزار شد. در این نشست که به دبیری مریم جلالی، دانشیار دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد؛ مجید شاهحسینی، رئیس فرهنگستان هنر با موضوع «روند تاریخی ادبیات کودک»، سعید حسامپور، عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز با موضوع «دوران کودکی یا دورانهای کودکی و نسبت آن با ادبیات کودک» و حمیدرضا شاهآبادی، نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات کودک و نوجوان، با موضوع «مشروطیت: عدم و امکان مفهوم کودکی در ایران» به سخنرانی پرداختند.
مجید شاهحسینی، رییس و عضو پیوسته فرهنگستان هنر، گفت: آنچه از ادبیات کودک و تاریخ آن به یاد داریم، از سالهای خیلی دور در قرن هجدهم فرانسه با آثار روسو و نگاه تربیتی وی و نیز نویسندگان قرن نوزدهم اروپا شروع شده است. دورانی که محل تامل و مداقه است. کودک و نظام حقوقی مربوط به او از دیدگاه روسو در چهار دوره معروف تربیتی (نوباوگی؛ کودکی، اواخر کودکی و نوجوانی) شکل میگیرد. وی این اندیشه را در کتاب «امیل» به تفصیل بیان میکند و در اتوبیوگرافی خود به نام «اعترافات» میگوید پدر خوبی نبوده و کودکانش به یتیمخانه سپرده شدهاند. زیرا وی معتقد بود از جایی به بعد، خانواده صلاحیت تربیت کودک را ندارد و این کار، مسئولیت جامعه است. این نظریه روسو به عنوان پدر معنوی انقلاب فرانسه، از بعد از انقلاب کبیر گسترش مییابد و از آنجاست که نظام تعلیم و تربیت اجباری به شکل افراطی در فرانسه رایج میشود. این مدل تربیت سختگیرانه باعث میشود خیلی از کودکان فرانسوی از جمله ناپلئون بناپارت کودک قرن هجدهم و جهانگشای قرن نوزدهم آموزش خود را از مدارس نظامی شروع کنند و کودکیشان در چنین شرایطی شکل گیرد. وی ادامه داد: با توجه به ویژگیهایی که برای ادبیات کودک برشمرده شده، میتوان نوعی از این ادبیات را در آثار نویسندهای چون ژول ورن فرانسوی دید. کسی که ژانر علمیتخیلی«Science fiction» با آثار او متولد شد، به تخیل نوجوانان احترام میگذاشت و آثار او در دوره ما هم خواندنی بود. نوع دیگری از این ادبیات اول بار در آثار مارک تواین ضریب گرفت. وی کودک شیطان، بزرگسال آزار و ذلهکننده خانواده و جامعه را به تصویر میکشد که بر علیه نظم انگلیسی شورش میکند. کودکی که نباید به هنجارها و قوائد احترام بگذارد و هر چه قاعده شکنتر باشد، کودکتر است. همچنین در اشعار ویلیام بلیک (William Blake ) شاعر معروف انگلیسی که از پایهگذاران رمانتیسیسم در بریتانیاست و اشعارش در کتاب «ترانههای معصومیت» ترجمه شده است، میتوان نشانههای عدم توجه به حقوق کودک را دید. به عنوان مثال در شعر «کودکان دودکشپاککن» به کودکانی اشاره میکند که مثل گربه از دودکش خانه اشراف بالا میروند، آن را تمیز میکنند و به علت آلودگیهای فضای کار یا در اثر سقوط دچار سرطان شده و جان خود را از دست میدهند. بلیک در شعری میگوید که چقدر از این شهر، دودکشها و مدرنیته که کودکان را قربانی میکند؛ متنفر است. در آثار چارلز دیکنز( Charles John Huffam Dickens) نیز دلالتهای اجتماعی فراوانی در مورد شرایط زیسته کودکان عصر ویکتوریا و حقوق و ادبیات کودک آن دوره دیده میشود. تا جایی که می توان در فرهنگستان هنر پژوهشی بر مبنای آثار وی با این موضوع تعریف کرد. از این رو باید توجه داشت بسیاری از دلالتهای تاریخی ما خواسته یا ناخواسته، بر مبنای آثار مستشرقینی است که زیستهی قرن نوزدهم و فرزندان مدرنیتهاند، از فرانسه یا بریتانیای عصر ویکتوریا آمدهاند و برای ما از وضعیت کودک و نوجوان در عصر قاجار نوشتهاند. بنابراین هنگام بررسی روند تاریخ، باید تجربه دیگران در همان دوره را نیز بررسی کنیم و ببینیم دوران مدرن در اروپا چه مختصات و تعریفی دارد، ما با چه سنجهای مقایسه میشویم و وضعیت حقوق کودک در کشور کسانی که ما را ارزیابی میکنند، چگونه بوده است؟ در عصر پهلوی و دوران پیش از انقلاب، کودکان، مدتها نشریهای نداشتند.کیهان بچهها اولین نشریهای بود که در سال سی و پنج، توسط جعفر بدیعی منتشر شد و تا سالها یکهتاز میدان بود. نشریهای که عمده نگاهش از داستانها، قصهها و کمیک اسریپها تا تبلیغات و آگهیها رویکرد غربی داشت و پس از انقلاب تحولی در رویه آن اتفاق افتاد. در همان دوران، دارالتبلیغ اسلامی قم نشریه پیام شادی را با شمارگانی در حدود صدهزار نسخه در ماه منتشر میکرد که در میان طبقات تحصیل کرده و متدین پیش از انقلاب طرفدار زیادی داشت و نویسندگانی چون زندهیاد محمود حکیمی و دیگران در آن قلم میزدند. تجربه دیگری که در زمینه ادبیات کودک وجود دارد، تاسیس کانون پروش فکری کودک و نوجوان است که از سال 1344 شروع به کار کرد و تا زمان وقوع انقلاب با مدیریت لیلی امیرارجمند با آثار طیف نویسندگانی از قبیل صمد بهرنگی، قدسی قاضی نور و سیاوش کسرایی که بیشتر تمایلات چپ¬گرایانه داشتند به کار خود ادامه داد. ساختاری که بر اساس تئوری معروف «قهر شاه و لطف فرح» از طرفی نظام وقت با آنها اوقات تلخی می¬کرد و از طرف دیگر، برخی دستگاه¬های مربوط به همان دربار آنها را جذب می¬کرد. عقبه این نگرش چپ گفته نشده است و به داستان پداگوژیک «آنتوان ماکارنکو» و تعریف او از کودک بلشویک، مسئولیتپذیر و انقلابی بازمیگردد. این تجربه روسی و تربیت کودک طبق مرامنامه ایدئولوژیک حزبی و بار آوردن کودک متعهد و مسئول به شدت در ایران طرفدار داشت و در بسیاری از نگرههای صمد بهرنگی و امثال او دیده می¬شد. شاه حسینی در انتها افزود؛ پیش فرض نادرستی وجود دارد که تربیت دینی، تربیت شعاری ست و وقتی به سمت ادبیات دینی میروید، شعار میدهید. وی گفت: اولا شعار مشکل ساختار است نه محتوا. به بیان دقیقتر شعار محتوایی است که با لحن نادرست بیان می¬شود. همچون مظروفی که در ظرفی نامناسب قرار گیرد. شعار تطاول فرم در حریم محتوا است. در ثانی اینکه با نگاه آسیبشناسانه و به عنوان پدیدهای قابل بررسی بگوییم آثاری وجود دارند که به قصد تربیت با لحن شعاری نوشته میشوند، معقول است اما اگر ادعای اول را به عنوان سور عمومی فرض بگیریم، قطعا دچار خطا شدهایم. شعار، فقط در زمینههای ارزش دینی محقق نمیشود و میتوانید در آثار چپ قبل از انقلاب مثل قصههای قدسی قاضی نور و صمد بهرنگی، انواع شعارهای ایدئولوژیک را ببیند و بخوانید. رئیس فرهنگستان هنر، سخنان خود را با یادی از کودکان غزه و لبنان که هیچ حقی از کودکیشان، حتی حق حیات و آرامش روانی به رسمیت شناخته نشده است به پایان برد و گفت: کودکانی که در جنگ کشته میشوند، کودکانی خوشبختند و آنها که زنده میمانند تا سالها قرار است تروما و آسیب¬های روحی جنگ را با خود تحمل کنند.
«دوره کودکی یا دورانهای کودکی؟» سعید حسامپور، در این نشست با بیان این که تعریف وی از ادبیات کودک این است که متن یا متنهایی که حداقلهایی از عاطفهمندی و خیالانگیزی را در خود دارد و کودک میتواند با آن ارتباط برقرار کند، ادبیات کودک است گفت: مبنای ما در این تعریف مخاطب است که مخاطب چه چیزی را میپسند و مهم نیست نویسنده آن را برای کودک خلق کرده ست یا نه. وی با طرح این پرسش که کارکرد ادبیات کودک چیست و آیا لزوما آموزشی ست یا سرگرمی و لذتبخشی توضیح داد: مبنای من لذتی است که کودک میبرد و این که ما نگاهمان آموزشی باشد یا نه را کار نداریم. بر این اساس در فرآیند لذتی که کودک میبرد، یادگیری هم حضور دارد و لذت هم میبرد. ادبیات کودک زمینه آن لذتهای ممکن یا ناممکن را برای کودک فراهم میکند. پیشفرض بعدی آنکه کودک کسی ست که نه به گذشته فکر میکند نه به آینده و در حال زندگی میکند. رئیس مرکز مطالعات ادبیات کودک و نوجوان دانشگاه شیراز، سپس به تعریف مفاهیم چون کودک پیشجامعهشناسی و کودک جامعهشناسی پرداخت و ذیل موضوع پیشجامعهشناسی به توضیح کودک معصوم و شرور، کودک فطری، کودک دارای رشد طبیعی و کودک ناخودآگاه پرداخت. این پژوهشگر در ادامه و در مرحله جامعهشناسی کودک، به مفاهیمی چون در دورانهای مختلف بر اساس گفتمانهای مختلف دورانهای کودکی پرداخت و گفت: کودک دوران مشروطیت، کودک آزادیخواه و نیمه سنتی است وکودک دوره پهلوی، کودک برابریخواه است. در دوران پس از انقلاب هدف معناست و غلبه معنا بر فرم در آثار کودک پس از انقلاب بسیار دیده میشود. ویژگی بعد ادبیات در این دوران کنار گذاشتن جنبههای باستانی ست و مفاهیمی چون جهاد، اسلام و شهادت و ....بسیار پررنگ شده است و ادبیات کودک در این دوران کلیشهای، واقعگرا و بعضا تبدیل شدن این آثار ادبی به بیانیه بود وی ادامه داد: کودک دیگری که در سالهای اخیر پر رنگ شده است، کودک بیتوجه به فرهنگ ایرانی اسلامی ست که به دلیل توجه بیشتر در دوران پیشین به این مفاهیم، در چند سال اخیر بیشتر به سمت آثار ترجمه شده که دارای جذابیتهای بصری و تصویری هستند رفته ست.کودک علاقه مند به ایران باستان هم در این سالها پررنگتر شده و هویت کودک را در تقابل با قبل تعریف کرده ست.
«کودکی، محصول دوران مدرن است» سخنران دوم این نشست، حمیدرضا شاهآبادی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک بود که با موضوع «مشروطیت: عدم و امکان کودکی در ایران» به سخنرانی پرداخت. وی با بیان این که در دوره ما قبل مشروطه، چیزی به نام دوران کودکی در کشور نداشته و در دوران مشروطیت گفتمان خاصی حاکم شده و در دل آن توجه ویژهای به کودک شده و این توجه، زمینه شکلگیری کودک ما بعد جامعهشناسی شده است. وی سپس به بررسی چگونگی شرایط و شکلگیری دوران کودکی در ایران در دوره مشروطه پرداخت و گفت: اولین کسی که درباره این موضوع به صورت علمی به بیان نظریه پرداخت، فیلیپ آریه تاریخنگار فرهنگی فرانسوی بود که در دهه 1960 کتاب «قرون کودکی» را نوشته و دوران کودکی را به عنوان یک ابداع اجتماعی مطرح میکند و معتقد است که کودکی یک ابداع اجتماعی و قراری است که مردم یک جامعه میگذارند و یک کانسپت ذهنی ست که در ذهن انسانها شکل میگیرد و این اتفاق ذهنی به به اتفاقهای ذهنی گستردهتری در دل جامعه نیاز دارد که آن انتفاقهای گستردهتر در دل گفتمانها، خود را نشان میدهند. آریه معتقد است که کودکی، محصول دوران مدرن است و تا پیش از آن مفهوم ذهنی به نام کودک وجود نداشت. شکل گیری آن ابتدا در قالب نازپروری و علاقه فطری و فیزیکی به کودک، توجه به آموزش کودک و ابداع اجتماعی مفهوم کودکی شکل گرفته و پس از آن نهادهای اجتماعی مرتبط با کودکان چون روانشناسی و ادبیات کودک و...شکل میگیرد. این پژوهشگر ادامه داد: ما در دوره منجر به مشروطیت، مفهوم کودکی نداریم و شرایط به گونهای فراهم میشود که نگرش و رجوع به کودکی از منظر آموزش رخ میدهد و تلاش کنشگران اجتماعی در قالب آموزش است و این تلاش اولین بار در کتاب ا«حمد» نوشته عبدالرحیم طالبوف خود را نشان داده است.
در انتهای این نشست تخصصی، حاضران و مخاطبان برخط به بیان پرسشهای خود پرداختند. نسخه شنیداری این نشست اینجـا در دسترس است.
|