مقالهای با عنوان «مشابهت نگارههای شاهنامه داوری با تعزیه» برای هنردوستان و پژوهشگران هنری که در مجله آینه خیال فرهنگستان هنر منتشر شده است، باز نشر شد. مهرنوش عسگری طاری در موزهها و مجموعههای دنیا، نسخ شاهنامه فردوسی از نظر کمیت و کیفیت هنری دُرهایی است گرانبها که بر تارک هنر و خصوصاً نسخ خطی ایران میدرخشد. فردوسی، شاعر نامدار پارسیگوی، شاهنامه را تقریباً در ۶۰ هزار بیت به سال 401 هجری به اتمام رساند و آن را به سلطان محمود غزنوی تقدیم کرد. این اثر نه تنها یک نمونه ادبی فوقالعاده مهم به شمار میآید، بلکه منبع ارزشمندی از اطلاعات درباره سنتها و آداب و رسوم و فرهنگ عامیانه ایران پیش از اسلام است. حماسه شاهنامه از بارزترین تجلیات ذوق و هنر و فرهنگ ایران اسلامی است و نگارگری همیشه به عنوان بخش عمدهای از هنر کتابآرایی مورد توجه بوده است. سوزنی سمرقندی، شاعر سده ششم هجری، در برخی ابیات به مصور ساختن شاهنامه اشاره دارد و پیداست که از نخستین سالهای سروده شدن، نگارگران به مجلسآرایی آن پرداختهاند. با این حال تکامل کتابآرایی و اوج شکوفایی آن در ایران به سدههای هشتم تا یازدهم هجری مربوط میشود. اما آثار تصویری به جای مانده از ادوار پیش از اسلام و پس از آن تا زمان حمله مغولان و همچنین آثار دیوارنگاری پردهنگاری و قلمداننگاری در عهد قاجار نیز جلوههایی دیگر از نقاشی ایرانی به شمار میآیند. دیوارنگاری، پردهداری، نقاشی قهوهخانه و نقاشی پشت شیشه در دوران قاجار، بیشتر مورد توجه و علاقه توده مردم بوده است و در نتیجه آثار بیشتری را در این زمینه شاهد هستیم. به همین دلیل نقاشان عهد قاجار، همچون دورههای تیموری و صفوی، کتابهای مصور تذهیبشدهای که شامل نگارههای فاخر و زیبا باشد خلق نمیکردند. همین امر باعث شد تولید نسخههای خطی تقریباً به فراموشی سپرده شود. البته نهادینه شدن گراورسازی با تصاویر باسمهای و چایی و تکثیر ارزان قیمت، همچنین عدم حمایت دربار از مصورسازی کتابها و نیز شکلگیری نسل جدیدی از نقاشان را باید از دیگر عوامل رکود کیفیت و کمیت نسخههای خطی دانست. تنها دو نسخه خطی یعنی شاهنامه کلاله خاور و شاهنامه داوری از جمله نمونههای ارزشمند و نفیسی هستند که از دوران قاجار برای ما به یادگار ماندهاند در این مجال به بررسی شاهنامه داوری خواهیم پرداخت و از آنجایی که عهد قاجار را باید نقطه اوج مراسم مذهبی شیعه یعنی تعزیه برشمرد، تأثیرات آن بر مجلسسازیهای این شاهنامه بررسی میشود؛ همانطور که تعزیه بر دیگر هنرها از جمله نقاشی قهوهخانه، پردهکشیها و دیوارنگارهها نیز تأثیرگذار بود. ریشه تاریخی- مذهبی تعزیه و ارتباط آن با سوگهای اسطورهای در ایران باستان «معنای لغوی تعزیه با معنی اصطلاحی آن تفاوت دارد. تعزیه در لغت به معنی سوگواری و عزاداری و بریا داشتن یادبود عزیزان در گذشته است. لیکن در اصطلاح به نوع نمایش مذهبی با آداب و رسوم و سنتهایی خاص اطلاق میشود و برخلاف معنی لغوی آن غمانگیز بودن شرط حتمی آن نیست و ممکن است گاهی خندهدار و شادیبخش نیز باشد. گو این که این نوع نمایشها در آغاز کار به منظور یادآوری مظلومیت شهیدان دین و مذهب برپا شده و نوع فرحزای آن بعدها و در نتیجه تکامل این هنر بدان مزید گشته است. در لغتنامه دهخدا تعزیه نمایش مذهبی ذکر شده است.» 1 «از قرن اول و دوم اسلامی رسم تعزیهداری و سوگواری و گریستن بر مرگ شهیدان دین اسلام در ایران رایج بوده است ولی گسترش تعزیه در ایران را میتوان تا حدودی مدیون کتاب «روضة الشهداء» اثر ملا واعظ کاشفی سبزواری در قرن نهم هجری دانست. اگر چه پس از آن نیز کتب متعددی در این زمینه تألیف یافت ولی هیچیک جای آن را نگرفت.» 2 «تعزیه در قرن دهم و در دوره صفوی مورد حمایت و در نتیجه گسترش یافت و به مفهومی که امروز مورد نظر ماست نزدیک شد.» 3 «بعد از دوران صفویه در دوره نادر که وی سنی مذهب بود، مراسم مذهبی رو به افول نهاد ولی در دوران زندیه باز انظار متوجه آن شد و در دوره قاجاریه هم از نظر محتوی و هم از نظر کیفیت و هم از نظر نحوه برگزاری و محل به اوج کمال رسید.» 4 «در عهد قاجاریه تعزیه به لحاظ سیاسی اهمیتی خاص پیدا کرد چرا که رقابت دولتهای ایران و ترکیه، به نوعی حمایت از شیعه در ایران و حمایت از سنی در ترکیه مبدل شده بود که با انقراض دوره قاجاریه این موضوع نیز نه تنها از میان رفت بلکه الفتی بین دولتین ایران و ترکیه پدیدار شد.» 5
« بهطور کلی تعزیه رفتاری است آیینی نمایشی که با ساخت و پرداختی تاریخی دینی، ریشه در رفتارها و مناسک آیینی کهن ایرانی دوانده و مایه از اسطورهها و داستانهای ایرانی میگیرد. در فرهنگ ایرانزمین، پیوسته قهرمانی برتر و انسانی کامل حضور داشته است. نمونه این انسان کامل و قهرمان برتر سیاوش، پور کاووس و دستپرورده جهان پهلوان رستم و در تاریخ مذهبی تشیع در ایران، حسین بن علی (ع) آزاده مرد عرصه تاریخ بوده است. سیاوش در فرهنگ ایران شخصیت مذهبی به شمار میرفته و جنبه روحانی و معنوی داشته است. با مرگ سیاوش اسطوره شهادت و قداست او در بطن فرهنگ ایران زمین شکل میگیرد و هزاران سال مردم بخارا هر ساله بر کشتن سیاوش نوحهسرایی میکردند.» 6 «حماسه مرگ سیاوش از حماسههایی است که دلایلی روشن بر نمایشی بودن آن وجود دارد. مهمترین دلیل را میتوان حفاریهای شهر سوخته پنجکند، واقع در دره زرافشان تاجیکستان برشمرد که در بنایی، صحنههای متعددی از رزم رستم و آئین سوگ سیاوشان بر دیوارهای کاخ و معبد و خانهها نقاشی شده است.» 7 «روایات سوگواری برای سیاوش و گریستن مغان در شاهنامه فردوسی و گشتاسبنامه دقیقی، حکایت از موارد متعدد سرودن مرثبه برای سردار یا قهرمان پس از مرگ وی و باستانی بودن رسم مرثیهنگاری در رثای عزیزان از دست رفته دارد.» 8 «هر چند ساخت دو واقعه مرگ سیاوش و شهادت امام حسین(ع) با یکدیگر فرق دارند و هر یک از این دو حماسه ویژگیها و پیامهای خاص خود را دارد، لیکن هر دو حماسه بر بنیاد این اصل نهاده شده است: خونی که بیگناه بر زمین ریخته شد تا ابد خون خواهی میکند.» از این روست که به گفته شاهرخ مسکوب واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) برای ما ایرانیان که عرب نیستیم بزرگترین حماسه را پدید آورده است. در حالی که این واقعه با این که خاستگاه عربی دارد، برای عربها جنبه حماسه به خود نگرفته است. در نتیجه شخصیت والای تاریخی مذهبی امام حسین (ع) و شهادت حماسی این قهرمان تاریخ تشیع، جایگاه فرهنگی شخصیت اسطورهای سیاوش را در جامعه ایران میگیرد. آیین تشییع تابوت تمثیلی سیاوش در نمایش مناسک سالمرگش و آداب «سرود خوانی» و «توحه سرایی مردم و گریستن مغان» بر مرگش زمینه فرهنگی را برای الگوبرداری شیعیان در مراسم سوگواریشان فراهم میکند. علاوه بر سوگ سیاوش نمایش واقعه مصایب میترا در میان ایرانیان مهرپرست و سرگذشت غمانگیز زریر در حماسه «یادگار زریران» نیز به احتمال قوی اصلیترین نمونهها در آیینهای قدسیانه ایرانیان باستان و زمینهساز نمایش واقعه مصایب امام حسین(ع) در کربلا بوده و در شکلگیری نمایش آیینی تعزیه خوانی تأثیر داشتهاند. 9 «در میان مهرپرستان رسم بر این بود که برای اجرای مناسک مذهبی سکویی ویژه برپا میکردند و نقشآفرینان نمایش «مصایب میترا» صورتکهایی بر چهره مینهادند و بر همان سکو آیین و مراسم پرستش را به جای میآوردند. شرکتکنندگان لباسهای مبدل به تن میکردند. کلاغها و شیرها که از مقامهای آیین مهر هستند، نقاب میزدند و به مناسبت نقش خود قاقار میکردند و یا میغریدند.» ۱۰ «ماجرای غمانگیز (تراژدی) یادگار زریر (یادگار زریران) را نیز، همانند داستان سیاوش، از جهات بسیاری میتوان با شبیهخوانیها سنجید. این اثر حماسی بر شخصیت زریر، مدافع از جان گذشته و دلیر راه دین متمرکز است که به دلیل پذیرفتن دین زرتشت، از طرف تورانیان به جنگ تهدید و در یک پیشگویی مرگ آن نوید داده میشود. پس از یک ماه، دو سیاه رو به رو میشوند و پیشگویی عیناً به وقوع میپیوندد. آگاهی مخاطبان از نتیجه اسفبار حادثه، از وجوه این نمایش کهن ایرانی است و خبر از اوج تراژدی میدهد. دکتر نوایی (نویسنده کتاب یادگار زریران)، یادگار زریران را کهنترین تعزیهنامه و نمایشنامه ایرانی میداند که به دست ما رسیده است. فهم فلسفه تعزیه تنها از طریق بازگشت به بنیادهای مفهومی و عملی آن در تاریخ و محیط هر دوره خاص امکانپذیر است.»11 توجه به شاهنامه داوری «سنت مصور کردن کتابهای مهم ادبی، زمان درازی بود که از اهمیت افتاده بود. پس از آخرین سفارشهای عمده اواخر عصر صفوی مثلا خمسه نظامی کتابخانه پییر پونت مورگان به تاریخ ۱۰۸۶ تا نقاشیهای محمد زمان، نسخههای معتبر و قابل توجهی در دست نیست و به استثنای تاریخ جهانگشای نادری که در ۱۱۷۱ هجری قمری مصور شده، نمونه مهمی را تا عصر فتحعلی شاه قاجار و جانشینانش نمیبینیم. اما در ربع آخر قرن سیزدهم هنرمند بزرگی به نام محمد بن وصال متخلص به داوری که فرزند خوشنویس و استاد بزرگی چون محمد شفیع وصال شیرازی بود و خود از اساتید خطوط سبعه و استاد بسیاری از شکستهنویسان شیراز بود، به دلخواه خود و بدون سفارش از پیش این شاهنامه نفیس را به خط نستعلیق به اتمام رساند. دیوان بیگی در کتاب حديقه الشعراء درباره شاهنامه داوری مینویسد: کتاب شاهنامه تمام کرد که کمال امتیاز داشت، قریب پنج سال در دست داشت و در آن مدت اجزاء و اوراق او به نظر غالب بزرگان رسید و کسی طالب نشد جز محمد قلی خان قشقایی ایلخان فارس. او کتاب را تمام کرد و ایلخانی هفتصد تومان نقد و دو طاقه شال کشمیری ممتاز و دو اسب خوب به او نیاز کرد. به قول آقای محمد علی کریمزاده تبریزی در کتاب احوال و آثار نقاشان قدیم ایران آمده است. که عمده تصاویر شاهنامه را لطفعلیخان مصور ساخته و تنها تعداد انگشت شماری را محمد داوری و برادرش فرهنگ به پایان رساندهاند.(13 مجلس) آقا لطفعلی نقاش آبرنگساز شیرازی در سال ۱۲۱۷ یا ۱2۲۲ و یا ۲۳ هجری قمری در شیراز به دنیا آمد، ۶۵ یا ۶۶ سال عمر کرد و در ۱۲۸۸ درگذشت و در شیراز به خاک سپرده شد. نقاشیهای آقا لطفعلی در شاهنامه داوری، مجموعه کاملی است از سعی و کار طولانی و مفصل هنرمندی که این نوع نقاشی حماسی و مجلس سازیهای پر جمعیت و با جزئیات فراوان، شیوه و تخصص اصلی او نبوده است اما همچنان در قیاس با نسخههای مصوری که در عصر فتحعلی شاه قاجار کار شدهاند، اثری بوجود آورده است برجسته، بدیع و دلپذیر. آقا لطفعلی پنجاهوپنج نقاشی پرکار از شصتوهشت مجلس مصور این شاهنامه را خلق کرده است. ۱۲ این شاهنامه با داشتن ۱۲۳۲ صفحه در حال حاضر در موزه رضا عباسی تهران نگهداری میشود.
در بررسی آثار شاهنامه، ویژگیهای کار لطفعلی صورتگر و داوری و ارتباط آن با تعزیه را به صورت زیر خلاصه میکنیم.
عناصر مشترک میان مجلس سازیهای محمد داوری و تعزیه 1) چهار آیینه «چهار آیینه یا چار آیینه نوعی جامه جنگ که سابقاً به هنگام رزم آن را میپوشیدند و آن دارای چهار قطعه آهن صیقل شده و آیینه مانند بود که در پیش سینه، پشت و بالای زانوان قرار میگرفته است.» ۱۳ در مراسم تعزیه نیز از چهار آیینه استفاده میشده است که نمود آن در نگارههای اول و دوم قابل بررسی است. 2) تعویذ در فرهنگ فارسی دکتر محمد معین، تعویذ به دو معنا به کار رفته است: یکی، پناه دادن و دیگری، دعایی که نوشته، به گردن یا بازو بندند تا دفع چشم زخم و بلا کند (بازوبند چشم پناه). «تعویذ که معادل واژه «amulet» انگلیسی و فرانسوی است، مصدر واژه عربی است و فارسی آن «چشم فسا» و «چشم بنام» است. تعویذ شکل و شمایلی جدا از طلسم و دعا دارد و بیشتر برگرفته از اشیاء با نوشته و یا بینوشته است، به این گونه اشیاء نظر قربانی هم گفته میشود. بسیاری از مردم بر این باور بودند که تعویذها برایشان خیر، برکت و شانس به همراه میآورد و بنابراین آنها را از خود دور نمیکردند.» ۱۴ در مراسم تعزیه نیز بعضی از شبیهخوانان بر روی بازو تعویذ میبستند که نمونههای آن را در نگارههای محمد داوری و هم لطفعلی صورتگر میتوان دید و در نمونههای دوم و چهارم قابل بررسی است. 3) آرایش لباسها پوششهایی که در نگارههای محمد داوری به تصویر درآمدهاند، همچون لباسهای مراسم تعزیه دارای زره هستند. در مراسم تعزیه به هنگام رزم، سرداران با آیینی نمایشی لباسپوشی یا زرهپوشی میکنند. علاوه بر زره، ساعدبند، زانوبند و کلاهخودها (در بعضی موارد با پر، در بعضی دیگر بدون پر) نیز وجود دارند. «ذکر این نکته لازم است که در تعزیه، پرهای کلاهخودهای شبیهخوانان به طور سمبلیک بکار میرود. بدین معنا که پرسبز، موافقخوان، پر قرمز، مخالفخوان یا اشقیاء و پر زرد یا سفید نشاندهنده حُر میباشد.» ۱۵ اما در این نگارهها، پر به عنوان عنصری تزیینی به کار رفته است و به لحاظ رنگی اهمیت ویژهای ندارد.
عناصر مشترک میان مجلس سازیهای لطفعلی صورتگر و تعزیه 1) سمبل دست «یکی از سمبلهایی که در مراسم عزاداری تعزیه دیده میشود، دست بریده کوتاهی است که یا بر روی علم و یا بر سر کُتلها قرار میگیرد که در واقع حماسه کربلا را یادآور میشود. این نماد از دوران آل بویه بر روی درفشهای کتلی راه پیدا میکند.» ۱۶ «در اصل علامت دست، نشانی بازمانده از آئین میترائیسم است که بعد از اسلام به حدیث کساء (کسوت و پنج تن) تبدیل میشود و سپس در داستان حضرت عباس متجلی میشود. در بسیاری از نگارههای لطفعلی، این نشانه قابل بررسی است.»17 2) میوه ترنج نماد سر ترنج، میوه مقدس زرتشتیان بوده است که در مراسم تعزیه در نوک بیرقها به چشم میخورد و عینا در بیرقهایی که لطفعلی نیز مصور میکند، حضور دارد.» ۱۸ 3) آرایش لباسها همانند نگارههای محمد داوری، لطفعلی نیز پوشش لباسها را همانند زرهپوشان مراسم تعزیه، همراه با پرهای رنگین در کلاهخودها و سربندهای با رنگهای زرد و قرمز و آبی، مصور کرده است. 4) چهرهپردازی مردان در آثار لطفعلی بر خلاف زنان (ابروان بههم پیوسته، چشمان درشت و لبان کوچک)، بیشتر به شخصیتهای تعزیه نزدیک هستند. بدین معنا که ریش و سبیل، تداعیکننده چهره مقدسین در تعزیه و حتی نقاشیهای دیواری و نقاشیهای روی پردهها هستند. 5) تعویذ در بسیاری از مجلسسازیهای لطفعلی، همانند داوری از تعویذ استفاده شده است. با توجه به نگارهها، این عامل قابل بررسی است (مجالس شصتم، شصتویکم، شصتودوم و ...). شاهنامه داوری شاید آخرین نسخه خطی مصور ایرانی است که با همکاری و کوشش نقاشان، خوشنویسان، صحافان، مذهبان و جدول کشان به انجام رسید. این شاهنامه نشانهای است از پایان یک دوران و مُهر اتمامی است که خبر از به انتها رسیدن نوعی از فرهنگ و ذهنیت در بین هنرمندان ایرانی میدهد و نسخهای است بسیار فاخر ، ارزشمند و نفیس. پی نوشت ۱- همایونی، صادق، «تعزیه در ایران»، انتشارات نوید، چاپ اول، شیراز، ۱۳۶۸، ص 47 ۲- همان، ص ۴۸ ۳- همان، ص ۵۸ ۴- همان، ص ۶۵ 5- همان، صص 127-129 6- بلوکباشی، علی، «فراز و فرود نمایش قدسیانه تعزیه در فرآیند تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه ایران» کتاب ماه هنر، شماره 43و 4۴، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰، ص ۴ 7- نعمت طاووسی، مریم، «تئاتر سنتی ایران»، کتاب ماه هنر، شماره 4۵ و 46 خرداد و تیرماه ۱۳۸۱، ص ۴۱ 8- زرشناس، زهره، «این نمایشنامه کهن ایرانی»، کتاب ماه هنر، شماره ۲۵ و۲۶ ، مهر و آبان ۱۳۷۹، ص ۳۲ 9- بلوکباشی، علی، همان، ص ۵ ۱۰- ثمینی، نغمه و خزائی، محمد «مقدمهای بر خاستگاه هنر نمایشی»، کتاب ماه هنر، شماره ۵۵ و ۵۶، ۱۳۸۲، ص ۳۰۳ ۱۱ - زرشناس، زهره، همان، صص ۳۲ - ۳۳ ١٢- آغداشلو، آیدین و مهاجر، فیروزه، «آقا لطفعلی صورتگر شیرازی» به انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۶، صص ۳۰ - ۳۱ ۱۳ - معین، محمد، «فرهنگ فارسی»، انتشارات سرایش، تهران، ۱۳۸۰، ص 403 ۱۴- تناولی، پرویز، «طلسم گرافیک سنتی ایران»، نشر بنگاه، ۱۳۸۵، صص ۶۱-62 ۱۵- خادم بیات، ابراهیم، «بررسی نقوش تمثیلی در مراسم عزاداری عاشورا»، پایاننامه رشته عکاسی مقطع لیسانس، ۱۳۶۸، ص ۲۳۷ ۱۶- همان، ص ۲۲۳ ۱۷ و ۱۸ -از گفتوگو با دکتر جابر عناصری، ۱۳۸۳ . * عکس نگارهها از آرشیو موزه رضا عباسی تهیه شده است. منبع: نهمین شماره دوماهنامه پژوهشی-خبری آینه خیال، مرداد و شهریور 1387
|
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |