بهمن نامورمطلق در نشست «نگاهی به پژوهش هنر در ایران» بیان داشت: یکی از مشکلات وضعیت پژوهش در ایران، نامشخص بودن وضعیت پارادایمیک است.
بهمن نامورمطلق در نشست «نگاهی به پژوهش هنر در ایران» بیان داشت: یکی از مشکلات وضعیت پژوهش در ایران، نامشخص بودن وضعیت پارادایمیک است.
به گزارش روابط عمومی فرهنگستان هنر، در نشست تخصصی «نگاهی به پژوهش هنر در ایران» که 28 آذرماه 1397 برگزارشد، دکتر بهمن نامورمطلق، دکتر بهنام کامرانی، دکتر نیر طهوری و دکتر مهران هوشیار پیرامون محور پژوهش هنر در ایران نقطه نظرات خود را بیان کردند.
در آغاز، ناهید عبدی، دبیر علمی نشست، ضمن تشکر از سرپرست فرهنگستان هنر و مدیران معاونت پژوهشی، با ذکر اینکه مطلبی را از پیش آماده کردهام و آن را قرائت میکنم، مقدمه بحث را اینگونه آغاز کرد: «انبوه یافتهها و دستاوردها در تمامی حوزههای علوم بشری مقارن با شروع سده بیستم منتهی به طرح پرسشهای جدید و نیز اساسی شد. این پرسشها که در بسیاری از موارد برآمده از تناقضات در یافتههای پیشین بود، دورة جدیدی در شیوه تفکر بشری رقم زد که با عنوان «اندیشه انتقادی» شناخته شده است. این دوران گرچه در حفظ حیات و تداوم پارادایم پیشین (یعنی پوزیتیویسم و پساپوزیتیویسم) به اندازه کافی موثر نبود؛ اما خود بهDNA پارادایم بعدی راه یافت و به ژن پایه و اساسی در شکلگیری تحولات بعدی مبدل شد.»
او ادامه داد: «به این ترتیب، بزرگانی که بر قلههای دستاوردهای فوقالعاده پوزیتیویسم ایستاده بودند، خود پیامآوران دنیایی نو در تغییر پارادایم پیشین به پارادایم بعدی (ساختارگرایی و سپس پساساختارگرایی) و ظهور دانشها و دیدگاههای نوین در عرصههای گوناگون علوم از زیستشناسی و فیزیک تا روانشناسی، جامعهشناسی، رویکردهای نو در انسانشناسی، زبانشناسی، فلسفه، اسطورهشناسی و هنر شدند.»
دکتر ناهید عبدی اظهار داشت: «شاید مهمترین دستاورد اندیشه انتقادی را «پرسشگری» و «طرح پرسشهای مستمر و به هم پیوسته» و این اصل که در اساس مقولات انسانی مسائلی چندوجهی و چندلایه بوده است، دانست. از اینرو، زان پس نیل به یک پاسخ جهانشمول به افسانه پیوسته و روش «کمی» سیطره خود را به گستره وسیع روشهای «کیفی» و رویکردهای متنوع و روزافزون در حوزههای مختلف علوم و ظهور میان رشتهایها، چندرشتهایها و فرارشتهایها داده است. اصل اخیر در حوزه علومانسانی و هنر نیز تنوع چشمگیر و دستاوردهای فوقالعادهای را به همراه داشته است.»
بهمن نامورمطلق، در این نشست بیان داشت: «یکی از مشکلات وضعیت پژوهش در ایران، نامشخص بودن وضعیت پارادایمیک است.»
در این نشست، دکتر بهمن نامورمطلق، سرپرست دانشگاه هنرهای اسلامیــایرانی استاد فرشچیان، سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: «متاسفانه وضعیت پژوهش در ایران به گونهای است که دائما باید از آن دفاع کرد، در صورتیکه پژوهش باید خودش مدافع باشد.»
معاون فرهنگی یونسکو بیان داشت: «ساحت خلق و ساحت نقد با هم مرتبط هستند؛ ولی یکی نیستند. یکی به خیال توجه دارد و دیگری به نقد و این رابطه یک رابطه طیفی است. گفته میشود که مولفان کار مدوزایی انجام میدهند و منتقدان کارشان پِرسهای است و میگویند که مولف اغواگری میکند و منتقد افشاگری. ما در زندگی نیاز به این داریم که مولفان اغوایمان کنند و منتقد یاد میدهد که چه شیوههایی اعمال کردهاند برای این اغواگری و آن را افشا میکنند. این رابطه دوطرفه و طیفی است و اگر منتقدان نباشند، کار مولفان ناقص خواهد بود. بنابراین، اولین منتقدان اثر هنری خود مولفان هستند و میتوانند بهترین منتقدان باشند.»
او با اشاره به اینکه خلق خوب، موجب نقد خوب میشود و نقد خوب، موجب خلق خوب و اینها لازم و ملزوم یکدیگرند، این مبحث را اینگونه تبیین کرد: «در واقع اینها عناصر گوناگون یک پارادایم و گفتمان هستند و جامعهای که میخواهد در عرصه هنری، نقد داشته باشد، باید آزادی در آن از نهاد خانواده تا عرصه اجتماعی وجود داشته باشد، چون نقد، محصول یک جامعه دمکراتیک است.»
او یکی از مشکلات وضعیت پژوهش در ایران را نامشخص بودن وضعیت پارادایمیک دانست و تشریح کرد: «در یک دانشگاه و یک گروه، چندین پارادایم از این استاد به استاد دیگر وجود دارد. دانشجو با اساتیدی روبرو است که یکی سنتگرا و دیگری ساختارگرا و سومی با پارادایم دیگری به مباحث میپردازد.»
بهمن نامور مطلق، نگاه مقطعی و فقدان نگاه بلندمدت مسئولیتی و تغییر مدیریت در دولتها را یکی از آفتهای علم و دانش در ایران قلمداد کرد و افزود: «پروژه پژوهش هنر در ایران شکست خورده و باید از نو برای آن فکری کرد.»
او ادامه داد: «از دیگر مشکلات ما این است که اغلب پژوهشها بیش از حد، متنگراست و دچار متنگرایی افرطی شدهایم؛ در صورتی که باید بافت محور باشیم. این پژوهشها به مسئله امروز ما نمیپردازد. باید ببینیم بافت ما امروز چه چیزی نیاز دارد و به آن بپردازیم.»
نامورمطلق، کمیگرایی، سطحیگرایی، توسعه گلخانهای پژوهش، تعدد پژوهش در حوزه هنر گذشتگان و تعداد اندک پژوهش در حیطه هنر امروز را از دیگر آسیبهای پژوهش هنر در حال حاضر دانست.
معاون اسبق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، با ذکر اینکه پژوهشهای ما نیاز به گفتوگو محوری دارد، تشریح کرد: «باختین، گفتوگو محور بودن را در دو قسمت بررسی میکند؛ یکی بیرونی و دیگری درونی. بیرونی، را در آن میداند که آیا یک اثر هنری رد پای جامعه خود را میشناسد یا خیر؟ و آیا رد پای زمان و مکان را در آن میتوان دید یا نمیتوان؟ درونی، را در این میداند که مثلا اگر درباره فیلمی بحث میکنیم، آیا شخصیتهای آن در حال گفتوگو با هم هستند یا خیر؟»
او گفتوگومندی را در پژوهشهای هنر ایران امروز اینگونه قلمداد کرد: «در حال حاضر، پژوهشهای ما اکثرا گفتوگومند نیست. در نتیجه مشکلات ما را حل نمیکند و ما از فقدان آن رنج میبریم. به همین دلیل خلاقیت و پختگی در آنها کم است و ساختارمند و هدفمند نیست. از طرفی، چیزهایی مثل اخلاق هم که با علم رابطه ذاتی داشته، با مشکل مواجه شده و امروز میبینیم که جلوی دانشگاه تهران، علم را و در واقع اخلاق را میفروشند.»
نامورمطلق در پایان سخنانش، با ارائه یک پیشنهاد به جامعه پژوهش ایران، اینگونه نتیجهگیری کرد: «به عقیده من، ما نیازمند صنعت پژوهش به معنای فعالیتهای پیوسته زنجیرهای انسانی هستیم. چون نزدیکترین پدیده به انسان، اثر هنری اوست و ما نیازمند به آن هستیم، که مثل خود انسان که به پزشک، روانشناس، اقتصاددان و ... نیازمند است، در حوزه اثر هنری هم جامعهشناس، روانشناس، پدیدارشناس، اسطورهشناس، مضمونشناس و غیره داشته باشیم.»
دیگر سخنران این نشست دکتر بهنام کامرانی، پژوهشگر حوزه تجسمی، محور سخنانش، هنر ابزاری برای پژوهش بود. او این حیطه را از آن جهت مهم قلمداد کرد که درک ما را از حوزههای مختلف بالا میبرد.
کامرانی، نگاه انتقادی، عملکرد انعکاسی، عامل فنی، آموزش هنر، تغییرات زمانه و ... را از جمله مواردی قلمداد کرد که باعث پیدایش هنر معاصر میشوند.
او با اشاره به بودجههای هنری که بسیار اندکاند، گفت: «برخی فکر میکنند هنر منابع را هدر میدهد؛ اما مسئله فرهنگ موضوع کلیتری است که باید دیده شود. در مورد پژوهش هنر میتوان گفت، بخشی از هنرمندان برای ارزش ذاتیاش کار میکنند؛ اما هنر درکمان از موضوعات مختلف را بالا میبرد.»
این هنرمند حوزه تجسمی با ذکر این نکته که اغلب مدیران و سیاستمداران ما زمانی که از هنر صحبت میکنند، در واقع آن را به مثابه یک کالای لوکس و شیء غیرضروری تلقی میکنند، افزود: «با چنین اندیشهای نمیتوان وارد بحث هنر و پژوهش هنر شد. جوامعی که تاثیرگذاری بهسزایی در این حوزه دارند، بودجههای فرهنگیشان زیاد است و هنر و همینطور پژوهش در آن جوامع ارج و قرب خاصی دارد.»
وی در ادامه به هنر معاصر اشاره کرد: «هنر معاصر، زمینه محور است و به پژوهش نیاز دارد و از نقد استفاده میکند. شرایط پیدایش هنر معاصر، رویکرد انتقادی، تاثیر انعکاسی، عوامل فنی و آموزش هنر را شامل میشود.»
وی افزود: «ما نباید به قدری روی ویژگیهای پژوهشی هنر تأکید کنیم که خودمان را از دست بدهیم. ما در دانشگاهها استاد هنر تربیت میکنیم، نه هنرمند! استادان باید روشی را انتخاب کنند که پژوهشگر نسازد، هنرمند بسازد.»
او در مورد تطبیق هنرمند با زمانهاش توضیح داد: «هنرمند معاصر امروزه، تا حدودی نظریهپرداز، بازیگر، تهیهکننده، نویسنده، کمدین، کارگردان، جادوگر و ... است و کسی است که در دنیای واقعی و مجازی دست به خلق میزند.»
دیگر پژوهشگری که در نشست «پژوهش هنر در ایران» نقطه نظرات خود را بیان کرد، دکتر نیر طهوری بود. او با یادی از داریوش شایگان و کتاب در جستجوی فضاهای گمشده، پژوهش هنر را مطالعه هنر، هنرمند و اثر هنری دانست و در این باره گفت: «به این معنی اگر هنر راهی بود از طریق ایمان برای رسیدن به من حقیقی، اینک راهی است برای بیان خودآگاهی و جهان واقع. هر چند اینک دهههاست که صاحبنظران از به دست دادن تعریفی برای آن قاصرند. به این معنی که امروز نمیدانیم اثر هنری چیست و به تبع آن هنرمند کیست؟»
طهوری ادامه داد: «با استقلال فلسفه، اخلاق، دین و هنر از یکدیگر هر یک به علمی برای مطالعه تبدیل شدند و برای شناخت علمی آنها، روشهای خاص وجود دارد. رویکردهای ویژه که هر یک برای شناخت بهتر مسیر خاصی را میگشود از همین جا برخاست. هنر نیز همچون دیگر زمینهها به ابژهای برای شناخت انسان تبدیل شد که باید مطابق فهم او تعریف میشد.»
طهوری افزود: «از ظهور تفکر مدرن و دگرگونی که در جهان ایجاد کرده است، چهارصد سال میگذرد و این تحول، همه چیز حتی شناخت و فهم از خداوند را تحت تاثیر قرارداده.»
استاد دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات بیان داشت: «برای پژوهش در آثار هنری، باید به علوم جدید بپردازیم و علم جدید، مبتنی بر روش دکارتی، بر پایه مشاهده و تجربه است و دانشجویان فقط با کپیبرداری از کتابها نمیتوانند دست به پژوهش بزنند و مشاهده مستقیم و رجوع به خود آثار هنری لازمه آن است.»
مهران هوشیار با موضوع رابطه بین پژوهش و آموزش در صنایع دستی، سخنران دیگر این نشست بود. او با ارجاع به آیه 36 سوره «اسراء» بیان کرد: خداوند در این آیه میفرماید: «از آنچه به آن علم ندارى، پیروى مکن، زیرا که گوش، چشم و دل، همه در این تبعیت ناآگاهانه مسئولاند. در این آیه به سه کلمه کلیدی باید توجه کرد، آگاهی، تبعیت ناآگاهانه و مسئولیتپذیری.»
هوشیار ادامه داد: «در واقع کسی مومن واقعی است که اندیشه کند و در مواجه با پدیدههای اجتماعی، اصول دین و همچنین ملزومات زندگی خود را از آنها استخراج کند.»
وی اظهار داشت: «هنر به معنای فاین آرت، مولود تمدن جدید به ویژه غرب است؛ اما در معنای قدیم، صناعت صرف مهارت نیست و ترکیب تکنیک و دانش است. در دنیای مدرن، هنر از علم و معنویت جدا میشود و در این حالت، مقبولیت و خوشایند بودن را در خود دارد.»
این پژوهشگر حوزه هنر بیان داشت: «پایه و اساس تعلیم و تربیت، ارزشهای اخلاقی و شخصیت انسان است و پایه تمامی علومی که به علوم انسانی ربط پیدا میکند، مبحث اخلاق، انسان و انسانیت است و بهترین روش رشد انسانی وجود الگوهای رفتاری است که بر اساس بینش و پژوهش باشد.»
مهران هوشیار در پایان سخنانش به ارزش اندیشیدن اشاره کرد: «من معتقدم اگر فرهنگ اندیشیدن را به جامعه بدهیم، اقتصاد و سیاست هم وضع بهتری پیدا میکند، ما اندیشیدن را به دانشجو یاد نمیدهیم؛ تنها دادهها را منتقل میکنیم. باید به جوانان فکر کردن را آموزش دهیم.»