مراسم رونمايي نسخ خطي چهل حديث نبوي، ترجمه عبدالرحمن جامي و به خط شاه محمود نيشابوري و پند نامه لقمان حكيم، به خط مير عماد، روز چهارشنبه، دوازدهم اسفند ماه، در مجموعه كتابخانه و موزه ملك برگزار شد.
مراسم رونمايي نسخ خطي چهل حديث نبوي، ترجمه عبدالرحمن جامي و به خط شاه محمود نيشابوري و پند نامه لقمان حكيم، به خط مير عماد، روز چهارشنبه، دوازدهم اسفند ماه، در مجموعه كتابخانه و موزه ملك برگزار شد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، دكتر بهمن نامور مطلق، دبير فرهنگستان هنر در ابتداي اين مراسم به بررسي اثر پند نامه لقمان حكيم از لحاظ رابطههاي بينامتني و نشانه شناسي، پرداخت و گفت: «به نظر من، اين اثر از نظر ميزان متن و گفتگوهايي كه متن ارائه ميكند، رابطهاي منحصر به فرد دارد. ما در اين اثر چهار گونه متن داريم؛ يك متن كلاميكه شامل پند نامههاي لقمان حكيم است، متن نوشتار كه خوشنويسي ميرعماد را در بر ميگيرد و همچنين متن تصويري و نگارگري داريم. اگر اغلب آثار اين متنها را نگاه كنيم، نوع چينش اين متنها، متفاوت است. اغلب ديگر متنها، رابطه همنشيني دارند. اما اين متن رابطه جانشيني و بر نشيني را با هم شامل ميشود. در اينجا سه گونه متن كنار هم قرار گرفتهاند و چنان شفافيت دارند كه هر كدام را ميتوان در نوع خود مورد بررسي قرار داد. ما اگر از واژگان نشانه شناسي براي اين متنها استفاده كنيم، بايد از اصطلاحات متفاوتي بهره بگيريم. از نظر بينامتني در متن نوشتاري، مشاهده ميشود كه تذهيب در خدمت خوشنويسي قرار گرفته و همچنين خوشنويسي و نگارگري نيز در خدمت تذهيب قرار دارند».
وي افزود: «رابطههاي بينامتني يا درون نشانهاياند يا بروننشانهاي. بنابراين چهار رابطه نشانهاي بينامتني را ميتوان مشاهده كرد؛ اولين رابطه، رابطه نوشتار و تذهيب است؛ دوم، رابطه نوشتار و نگارگري؛ سوم، رابطه نگارگري و تذهيب و چهارم، رابطه كلام و نگارگري. يعني بين نگارهها و پندهايي كه لقمان گفته، ارتباط ميان محتوا، فرم و نگاره به چشم ميخورد. از روابط برون نشانهاي اين اثر نيز ميتوان به آكاردئوني بودن آن اشاره كرد. به طوري كه اگر صفحه اول و صفحه آخر را با هم نگاه كنيم، خط، تصوير و تذهيب را يك جا ميتوان ديد. بنابراين، رابطهاي خطي را در اينجا ميان عناصر مشاهده ميكنيم كه نوعي همخواني را ايجاد ميكنند. به نظر من، ما در اينجا با متن پيوستهاي مواجه هستيم كه از آن ميتوان به عنوان تعامل ميان متن نوشتار، با نوع تذهيب به كار رفته در حاشيه متن، ياد كرد».
در ادامه، دكتر عبدالمجيد شريف زاده، به بررسي نسخه خطي چهل حديث نبوي با ترجمه عبدالرحمن جاميپرداخت و گفت: «روح همه آثار هنري شعر است. زيرا در همه آثار هنري، بي واسطهگي و حضور وجود دارد. همه آثار از شاعر الهام ميگيرند و مسئله آموزند. پس يك نقاش، خوشنويس و نگارگر، ابتدا يك شاعر است. در اين اثر ما شاهد نمونههاي متعددي از هنرهاي سنتي ايران از جمله؛ خوشنويسي، رنگه نويسي، تذهيب، تشكير، كاغذسازي و قطاعي كاغذ و جلدسازي هستيم. هماهنگي اين نمونه هنرها در كنار هم، شاهكاري از هنرهاي سنتي ايران را خلق كرده است».
او در ادامه افزود: «اين اثر كم نظير، شامل نكاتي چند از لحاظ تاريخي است. بنابر آنچه در خود اثر قيد شده، ترجمهاي از جامي در سال 878 هجري و تاريخ نگارش خوشنويسي آن متعلق به سال 987 هجري است. در پايان اثر، نام كاتب، مير محمود آمده است. البته اكثر استادان، اين اثر را به نام شاه محمود نيشابوري معرفي كردند. اما شايد چنين نباشد. زيرا اولاً بر اساس قيد اين كتاب سال فوت شاه محمود، 987 قيد شده؛ اما با استناد به گلستان هنر، كه توسط قاضي مير احمد منشي قمي نوشته شده و از مستندات تاريخي دربارة زندگي نگارگران و خوشنويسان است، گفته شده كه: «مولانا، عمر را قريب به 80 رسانيده بود و 8 سال بعد از اين تاريخ زندگي كرد. مولانا به عينك قطعه نويسي و كتابت ميكرد. تا اينكه در سال 982 هجري وفات يافت.» پس با اين تاريخ قيد شده از فوت شاه محمود نيشابوري، اين اثر نميتواند متعلق به او باشد. بنابراين بايد اثر مير محمود يا حاجي محمود باشد و تنها اثري است كه از او با اين نام ذكر شده است. حتي اگر آن را از نوع خط بررسي كنيم، و با آثار برجستة شاه محمود مقايسه كنيم كه زيباترين آن خمسه نظامياست و اكنون در موزة بريتانيا نگهداري ميشود، انتساب آن به عنوان اثري پخته در نستعليق جاي شبهه دارد كه به شاه محمود نيشابوري متعلق باشد. با اين حال، اين موضوع چيزي از زيبايي آن نميكاهد. در مجموع با اثري مواجه هستيم كه تمامي ويژگيهاي يك اثر زيباي خوشنويسي، بنا بر آنچه در رسالات خوشنويسي آمده، رعايت شده است».
در پايان، استاد غلامحسين امير خاني، هنرمند خوشنويس، سخنراني كرد. اميرخاني گفت: «در شرايطي كه ما مستندسازي در همه زمينهها نداشتهايم، با تاريخي بدون مقدمات منطقي مواجه هستيم كه اتفاقات را به درستي بيان نكرده است. بنابراين عمدتا تاريخ را در لابهلاي ادبيات جستجو ميكنيم. چون صراحت بيان در ادبيات بيشتر است. آنچه كه به لحاظ ديد در اين دو نسخه قابل بيان است، اين است كه در حدود 50 يا 80 سال، ما با نويسندة اين اثر فاصله داريم. ما ميبينيم تا چه اندازه خط به وسيلة استادان ما تكامل پيدا كرده است. برخي از تكههاي اين نوشتار، بسيار كمال يافتهاند و تكههاي ديگر آن، مثل بخش "اخلاق خوب" خاميدارد».
او در ادامه دربارة خوشنويسي آثار ادبي گفت: «ادبيات به نوعي گلچيني از تمام نهلههاي فكري و تجربههاي تاريخي و فرهنگي ايران و ديگر فرهنگها است. براي خوشنويسان انتخاب آثار قلههاي ادبي مانند: فردوسي، مولوي، حافظ، نظامي و سعدي، كه ديگران در سايه سار آنها قرار دارند، پر اهميت است. اما انتخاب ديگر آنها، آثاري است كه اين ادبا از آنها استفاده كردهاند و آن را وسيله وسعت انديشه و الهام خود قرار دادهاند. هنرمندان ما به طور طبيعي در وجود خود يك احساس رقابت و خودخواهي دارند. اما وقتي به كسب مهارت و پختگي ميرسند، ديگر مسئله رقابت براي آنها كمرنگ ميشود. در اين مرحله هنرمند به عشق بازي و كمال جويي منتهي ميشود. حضرت ميرعماد آثار پخته تر و كمال يافتهتري از اين اثر نيز دارد. در اين اثر او به جمله وابسته بوده، اما آثاري كه آزاد از جمله خلق كرده، كمال يافتهتر عمل كرده است».
گفتني است، اجراي مولودي خواني و منقبت خواني از ديگر برنامههاي جنبي اين مراسم بود. در پايان نيز نمايشگاه آثار نسخ خطي، در موزة ملك با حضور علي معلم دامغاني افتتاح شد.
|