گروه معماري و شهرسازي فرهنگستان هنر پس از برگزاري چندين جلسه جلسه و بحث و تبادل نظر اعضاء گروه بيانيهاي تحت عنوان «درسهاي زلزله بم براي معماري و شهرسازي ايران» را به تصويب رساند.
.
روه معماري و شهرسازي فرهنگستان هنر پس از برگزاري چندين جلسه جلسه و بحث و تبادل نظر اعضاء گروه بيانيهاي تحت عنوان «درسهاي زلزله بم براي معماري و شهرسازي ايران» را به تصويب رساند.
. از آنجا كه شايد اين بيانيه بتواند از اثرات مخرب زلزلههاي احتمالي بعدي بكاهد، متن كامل اين بيانيه را تقديم حضورتان ميكنيم.
زمانه، ياد بسيار دارد دستهاي تطاولي را كه به دمي، تباهي و شوربختي را در گلستاني از شور و سرور پراكندند. كشش زندگي و نيروي مرگ در ستيزي ماندگار دست در كارند كه سرنوشت انسان را رقم زنند و آدمي به مهر و دوستي همواره كوشيده تا از فراسوي مرگ، نيروي زندگي را بيافزايد. فاجعه بم اين هر دو چهره تقدير آدمي را با خود دارد.
شور و دلبستگي كه فاجعه زلزله بم برانگيخت همسنگ اندوه ويراني است كه بر جاي نهاد.
چراغ عاطفهاي كه در دلها برافروخت از مرزهاي ملي فراتر رفت و سراسر جهان را در اين دنياي تنهاييها و جدا افتادگيها در خود گرفت تا زخم نشسته بر پيكر بم را التيام بخشد.
اما فاجعه هولناك تر از آن است كه در جوشش عواطف ، وجدان آسوده كنيم. اين خاك هنوز در دل خود بلاهاي بسيار، نهفته دارد و چشم فرو بستن بر آنچه رخ داد هيچ نيست مگر آغوش گشودن براي حوادث بعدي، چنان كه تاكنون چنين بوده است.
از ما پذيرفته نيست دست تقدير را پوشش گناه غفلت خود كنيم و نپرسيم از خود كه در پيامدهاي فاجعه تا كجا سهيم هستيم، ما همه ما، فارغ از موقعيت و نقش خود در برابر اين پرسش جانكاهيم. در اينجا بايد فرهنگي را نقد كنيم كه سادهانگاري و غفلت را مي پرورد.
بايد از مسئولان و تصميم گيرندگان پرسيد كه ساماندهي به شهر بم تا چه حد بروز چنين حادثه اي را مورد توجه قرار داده بودند و براي خطرات بعدي در اين سرزمين چه تمهيدي انديشيده اند.
مهندسان و متخصصان و صاحبان فن اين سرزمين كه شهر و خانه مردم را مي سازند، بايد اين پرسش را پاسخ دهند كه تا چه حد در عرضه و كار بست دانش تخصصي خود مسئولانه عمل كردهاند و بناي بيمارستانها ، خوابگاهها، تاسيسات شهري و مجتمعهاي مسكوني تا كجا، معرف تعهد و ايفاي نقش كارشناسانه و متعهدانه متخصصان ايراني است؟
و نيز بايد مردم را مورد اين پرسش قرار داد كه تا چه حد جان خود، فرزندانشان و ديگر همشهريان خود را در برابر مخاطره زلزله در نظر داشته اند و آيا غفلت از آن را عادت خود نساخته اند؟
و سرانجام بر ما هنرمندان و نويسندگان و اهل فرهنگ است كه از خود سوال كنيم كه سهم ما چيست. بر ما بود كه ؟؟؟/ جامعه را خطاب قرار دهيم و خطر را يادآور شويم. بر ما بود كه بگوييم جان انسان عزيز است؛ و گرانقدرتر از زندگي نيست و بر ما بود كه با هنر و فرهنگ در ترويج شان آدمي و قدر حيات او بكوشيم. آري ما، همه ما، مسئوليم.
امروز در كوران تحولات شگرفت اجتماعي بيش از هر زمان ديگر نيازمند گسترش وجاهت خرد و رويكردهاي زيبايي شناختي به زندگي انساني هستيم. جامعه هنري و فرهنگي بايد با نقد فرهنگ غفلت و تاكيد بر خرد و زيبايي، زندگي جمعي را غنا بخشد و بيم و دهشت را از آن بزدايد.
بيم آن مي رود كه فاجعه بم با همه دهشت و هولناكي با سرعت از خاطره هاي زنده و موثر جمعي رخت بربندد. تصاوير، اشعار ، نغمه هاي موسيقي، بناهاي يادبود، فيلم، رمانها و داستانهاي هنرمندان و بسياري ديگر از آفرينشهاي هنري و فرهنگي بايد ياد اين فاجعه را همچنان در وجدان عمومي زنده نگاه دارد. خاطره قربانيان را بايد زنده نگه داشت. خاطره قربانيان در فراز و نشيب روزمرگيها و دل مشغوليهاي شخصي، بي اعتنايي به مسئوليت انساني و اخلاقي است. ارزنده ترين بزرگداشت قربانيان فاجعه بم، پاسداشت زندگي و هشدار به خود، مردم و مسئولان است كه سايه خطرات مرگبار حوادث طبيعي را فراموش نكنيم.
|