نشست تخصصي «رویکردی نو به نقش برجسته های ساسانی» از سوی پژوهشكده هنر فرهنگستان هنر با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه هنر، در تاریخ 19 آذر 1393 در تالار فارابي دانشگاه هنر برگزار شد.
نشست تخصصي «رویکردی نو به نقش برجستههای ساسانی» از سوی پژوهشكده هنر فرهنگستان هنر با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه هنر، در تاریخ 19 آذر 1393 در تالار فارابي دانشگاه هنر برگزار شد.
به گزارش روباط عمومي فرهنگستان هنر، اين نشست تخصصي در سه پنل برگزار شد. در ابتدا دکتر ندا اخوان اقدم، دبیر علمی نشست و عضو هیأت علمی پژوهشکده هنر به سخنرانی پرداخت. وی در خصوص اهمیت نقوش برجسته در مطالعات تاریخ هنر گفت: نقوش برجسته آگاهی ما را درباره تاریخ، تمدن، فرهنگ و هنر هر دوره افزایش می دهد؛ علاوه بر اين فنون حجاری بازگو کننده ظرایف و دقایق هنری هر دوره است و ما را از اوضاع سیاسی- اجتماعی و مذهبی همان دوره آگاه میسازد.
دکتر اخوان اقدم در ادامه با اشاره به پیشینه نگارگری در ایران، لولوبیان را آغازگر این هنر دانست و اظهار داشت: با ظهور اردشیر ساسانی و بنیان نهادن سلسله جدید، هنر تصویری صخره ها یا همان نقش برجسته بار دیگر متبلور و تبدیل به رسانه ای برای دربار شد.
وی نقوش برجسته متعلق به این دوره را از لحاظ گاهشماری پراکنده دانست و گفت: بیشتر سنگ نگاره های ساسانی مربوط به 80 سال نخست این دوره است. پس از آن به دلیل تغییر رسانه ارجح برای هنر درباری، این هنر رو به افول نهاد.
ایشان با اشاره به وجود بیشترین نقوش برجسته به جا مانده از ساسانیان در استان فارس، دسترس پذیری آنان را برای مخاطب عام آنزمان، مورد توجه قرار داد و گفت: می توان چنین پنداشت که این شاخه هنری، نیز مانند دیگر هنرهای درباری، پیامی برای مخاطب خاص خود داشت.
اخوان، پیرامون ضرورت برگزاری این نشست، تصریح کرد: آنچه هنر ساسانی را در مطالعات تاریخ هنر شاخص میکند، نبود یک پیغام مشخص و واضح دینی و سیاسی است که این نکته از دولت و درباری همیشه در جنگ و با تعصب های مذهبی و دینی بعید است؛ و نشان از این دارد که شاید ما در ادراک زبان تصویری ساسانیان درمانده ایم و اکنون زمان آن رسیده که به خوانش جدیدی از این نقوش مبادرت ورزیم.
تأملی در کیفیت پراکنش مکانی نقش برجسته های ساسانی / میثم لباف خانیکی
در ادامه، اولین پنل این نشست با 3 سخنرانی آغاز شد. میثم لباف خانیکی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، با ارائه پژوهشی با عنوان "تأملی در کیفیت پراکنش مکانی نقش برجسته های ساسانی" اولین سخنران این پنل بود.
وی نقوش برجسته را به عنوان ماده ای فرهنگی که ماهیت خود را از بافت دریافت میکنند، مورد توجه قرار داد و گفت: نقش برجستههای ساسانی، امروزه در همان محلی قرار دارند که در دوره ساسانی واقع بودهاند. بر این اساس میتوان با اطمینان بیشتری به تحلیل پراکندگی مکانی آنها و ارتباط فضایی آنها با یکدیگر و با دیگر شواهد باستان شناختی پرداخت.
لباف ادامه داد: از بیش از 40 نقش برجسته ساسانی، 36 نقش برجسته در محدوده ایالت پارس، که مرکز ساسانیان بود، واقع شده است. از این تعداد 18 مورد در نقش رجب و نقش رستم، که به لحاظ جغرافیایی در نزدیکی استخر (خاستگاه ساسانیان) واقع شده است، قرار دارد. بعلاوه، 13 نقش برجسته نیز، در حومه تخت جمشید، که به لحاظ فرهنگی الهام بخش پادشاهان ساسانی بود، قرار گرفته است.
وی وجود نقش برجسته های ساسانی را در شهرهای مهم این دولت، همچون استخر، دارابگرد، اردشیر خوره، بیشاپور و قصر ابونصر، به دلیل وجود مجریان و مخاطبان بیشتر برای آنها، مورد توجه قرار داد.
لباف ادامه داد: تعیین مرزهای نفوذ شهرهای مهم دولت، و نیز گاهی نشانه گذاری قلمرو کشور توسط نقش برجستههای ساسانی، به عنوان نمادی برای تعریف حوزه قدرت این دولت، از دیگر کاربردهای نقوش برجسته این دوره بود.
وی همچنین فرآیندهای تاریخی منجر به ایجاد نقوش برجسته را مورد توجه قرار داد و گفت: فرایندهای تاریخی، عاملیت انسان را در تعیین کیفیت و موقعیت نقش برجستههای به جا مانده از عصر ساسانی توضیح میدهد، و بر این اساس نقش برجسته ها نمود عینیت یافته نیازها و رفتارهای پادشاهان ساسانی بوده و به عنوان رسانههایی حامل پیام عمل میکردند.
لباف در خاتمه با اشاره به اینکه نقش برجستههای ساسانی، دنیا را بر اساس دریافت زمامداران سیاسی آن دوران، و نه آنگونه که بود، نشان میدهند، یادآور شد: در مطالعه نقش برجستهها در ادوار زمانی مختلف دوره ساسانی باید عواملی چون، تاریخ، دین، سیاست، و روند تحول و دگرگونی این عوامل نیز در نظر گرفته شود.
چیستی و سبک شناسی هنری نقوش برجسته ساسانی/ ميلاد وندايي
در ادامه، میلاد وندائی، عضو باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، پژوهش خود را با عنوان "چیستی و سبک شناسی هنری نقوش برجسته ساسانی" ارائه داد.
وی نقوش برجسته ساسانی را از منظر سبک شناسی هنری به یک دوره مقدماتی و 6 دوره اصلی تقسیم کرد. بر اساس این تقسیم بندی، نقوش سوزنی پیش از شاهنشاهی که در دوره فرته داران استفاده می شد، دوره مقدماتی محسوب میشود.
وندائی در ادامه 6 دوره هنری اصلی عصر ساسانی را معرفی کرد، که عبارتند از: دوره اردشیر اول، دوره شاپور اول تا بهرام اول؛ دوره بهرام دوم؛ دوره نرسی تا هرمز دوم؛ دوره شاپور دوم تا شاپور سوم؛ دوره خسرو پرویز.
وی سپس به بیان ویژگیهای هر دوره هنری پرداخت و گفت: در دوره اول، اردشیر برای ترویج ایدئولوژی خویش از هنر در سیاست استفاده میکند. در واقع وی با قائل شدن وجود مادی برای اهورا مزدا، از این بدعت گذاری برای پیشبرد اهداف خود بهره میجوید. حرکت موقر، ترتیب خشک و ساکن و حالات رسمی نگاره ها، خطوط موازی و ساده، سنگینی چهرهها، و قرینگی نقشها، از ویژگیهای شاخص دوره هنری اول است.
وندائی از دوره هنری دوم، به عنوان اوج دوران نوزایی و هنر نقش برجسته یاد کرد. استفاده از هنر غربی در کنار عناصر شرقی و بومی، ظرافت بیشتر، افزایش عمق و حجم نقش برجستهها، بخشی از ویژگیهای این دوره است.
وی ادامه داد: در دوره هنری سوم، باز پس زنی به دوره اردشیر اول به وجود میآید و هنرمند در صدد حذف عناصر غربی از هنر خویش است. عدم توجه به ظرافتها و ویژگیهای سبک شناسی هنری، و کاهش عمق و حجم نقش برجسته، برخی از ویژگیهای این دوره هنری است.
این پژوهشگر از آخرین دوره هنری، یعنی دوره خسروپرویز، به عنوان دورهای که عرضه کننده سبک هنری بسیار متفاوتی بود، یاد کرد. وی توجه به ظرایف هنری و ایجاد حالتی سه بعدی در نقش برجستهها را از ویژگیهای بارز این دوره دانست.
ترکیب بندی در سنگ نگاره های ساسانی/ نادره نفیسی
در ادامه دکترنادره نفیسی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر، به ارائه پژوهش خود با عنوان "ترکیب بندی در سنگ نگارههای ساسانی" پرداخت و گفت: در سنگ نگارههای ساسانی، بیش از زیبایی آفرینی، بازنمود هنری به شکلی ناخودآگاه هدف هنرمند بوده است. هنرمند با برنهادن قابی مربع و گاه مستطیل که نشان از ایستایی و ثبات است، در صخره و سنگ که خود نماد استواری و قدمت است، با رعایت نسبت میان نقشها، میان نقشها با قاب و میان قاب با سنگ، رعایت نقاط طلایی و قانون یک سوم در بیان تصویری به زبانی نو و دیگرگونه برای بیان نمادهای قدرت در عصر خود دست یافته است.
وی در توضیح قانون یک سوم، بیان کرد: قانون یک سوم، شامل روند کادربندی در تصاویری مانند نقاشی و عکاسی است. بر این اساس، قرارگیری عناصر مهم تصویر در محل برخورد خطوط افقی و عمودی که تصویر را به 3 پاره بخش میکند، موجب بیشترین جلب توجه است. یعنی باید نسبت بخش کوچکتر به بخش بزگتر تصویر، برابر نسبت بخش بزرگتر به کل باشد. در این فضا هنگامی که سوژه اصلی در یک سوم سمت راست واقع می شود، بیشترین جلب توجه را خواهد داشت.
دکتر نفیسی ادامه داد: هنر دوره آغازین پادشاهی ساسانی با اندیشه ایجاد تمرکز بر به تصویر کشیدن شاه در نقطه طلایی بوده است. در نقشهایی که هدف نمایش دریافت فرّه شاهی از اورمزد است، شاه و اورمزد هر دو در نقطه طلایی قرار میگیرند.
وی افزود: رعایت دو اصل، ترکیببندی و تقارن دو جانبه در تصویر، از ویژگیهای سنگ نگارههای ساسانی است. بعلاوه، فزونی و برجستگی شاه بر دیگر عناصر سنگ نگاره، ایجاد قرینگی افزون بر رعایت نقاط طلایی در تصویر، از دیگر ویژگیهای هنر سنگتراشی ساسانیان است که در دیگر هنرهای آنان همچون نگارگری نیز دیده میشود.
پس از بررسی ترکیب بندی سنگ نگارههای دورههای مختلف عصر ساسانی، توسط این پژوهشگر، پنل اول با پرسش و پاسخ به اتمام رسید.
درباره مسأله تاریخ گذاری نگاره کندهای اردشیر یکم/ احسان شواربی
پنل دوم، با مقاله احسان شواربی، دانشجوی باستان شناسی دانشگاه تهران، تحت عنوان "درباره مسأله تاریخ گذاری نگاره کندهای اردشیر یکم" آغاز شد.
وی بحث خود را با برشمردن پنج نقش برجسته به جا مانده از زمان اردشیر پاپکان، آغاز کرد و گفت: سه نگاره کند در تنگاب فیروزآباد، نقش رجب و نقش رستم، اردشیر را در حال دیهیم ستانی از اورمزد نشان میدهند و یک نقش دیگر در تنگاب نمایانگر نبرد سواره اردشیر با اردوان چهارم، واپسین حکمران اشکانی، است.
این پژوهشگر در ادامه 4 رویکرد گوناگون در مسأله تاریخ گذاری نگاره کندهای ساسانی را، شامل رویکرد تاریخی، نگاره شناختی، سبکها و فنون حجاری، و سکه شناسی، مورد بررسی قرار داد و سپس برای یافتن مناسب ترین رویکرد، 5 نگاره کند روزگار اردشیر پاپکان را به محک این چهار رویکرد آزمود.
نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که، نادیده گرفتن حتی یکی از 4 رویکرد مذکور، به انحراف در نتایج تحقیق میانجامد.
شکارگاه و شکار مقدس در تاق بستان/ شاهرخ رزمجو
در ادامه، دکتر شاهرخ رزمجو، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، پژوهش خود را با عنوان "شکارگاه و شکار مقدس در تاق بستان" ارائه داد.
وی با اشاره به نقش برجستههایی که شاهان و فرمانروایان را در حال شکار نشان میدهد، بیان کرد: برخی از این نقشها تنها یک شکار عادی نیستند، بلکه جنبههایی متفاوت یا نمادین نیز در آنها دیده می شود. آنچه این نقشها را از یک شکار عادی یا سلطنتی متمایز میسازد، وجود عناصری است که نشان میدهد هدف سازندگان آن، تنها نشان دادن قدرت شاه یا فرمانروا نبوده است. این عناصر در کنار نمایش قدرت فرمانروایان و شاهان، دربردارنده مفاهیمی چون مشروعیت سیاسی، و یا دینی نیز هستند.
این استاد دانشگاه در ادامه به تفصیل به تاق بستان کرمانشاه به عنوان نمونهای از اینگونه نقشها پرداخت و گفت: نقشهای شکار تاقبُستان از حد یک شکار شاهانه فراتر رفته و داستانی را روایت میکنند که نقشها، مفهوم آیینی و مقدس به خود میگیرند.
نقش شکار گراز در تاق بستان و لایه های تفسیری آن / ندا اخوان اقدم
در ادامه دکتر ندا اخوان اقدم، عضو هیأت علمی پژوهشکده هنر، پژوهش خود را با عنوان "نقش شکار گراز در تاق بستان و لایههای تفسیری آن" ارائه داد.
وی با بیان اینکه برای هر اثر هنری چندین لایه معنا میتوان در نظر گرفت، هدف این پژوهش را تلاش برای دستیابی به معنای جدیدی از نقش برجسته خسرو دوم در حال شکار گراز در تاق بستان، دانست.
دکتر اخوان اقدم، نقش برجسته مذکور را در سه لایه معنایی متفاوت، شامل آنچه که مشهود است و در وهله اول به چشم بیننده میرسد؛ بر اساس متون مکتوب اعم از متون ادبی همچون کتابهای پهلوی و نیز شاهنامه و منابع تاریخی سدههای نخستین اسلامی؛ و بر اساس رویکرد نمادشناسانه، تبیین کرد. نتایج حاکی از آن بود که معنای نهفته در لایههای ژرفتر این اثر به ما نشان میدهد که این نقش برجسته علاوه بر نقش شکار، نمایش تصویری از دربار پادشاه، عقاید دینی و باورهای اسطورهای آن دوران است.
بررسی وام گیری سبکی و موضوعی ساسانیان از اشکانیان در ساخت نگارکندها / نوروز رجبی
در آغاز سومین پنل این همایش، نوروز رجبی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت، پژوهش خود را با عنوان "بررسی وام گیری سبکی و موضوعی ساسانیان از اشکانیان در ساخت نگارکندها" ارائه داد.
وی با بررسی نگارکندهای اشکانی (ایلیمایی) تنگ سروک و ارتباط سبکی و موضوعی آنها با نگارکندهای ساسانی، به این نتیجه دست یافت که مضامینی همچون جنگ سواران و نمایش رخدادهای نظامی، دیهیم بخشی و گرفتن حلقه قدرت، حضور ایزدان و ایزدبانوان، مجلس شکار سواره و پیاده و ... از موضوعات کلیدی هستند که برای نخستین بار در این دوره بر روی بدنه سنگها و صخرهها ایجاد شدند و ساسانیان با الهام از اشکانیان کوشیدند از آنها برای بیان موضوعات سیاسی، نظامی و مذهبی بهره ببرند.
نوروز رجبی ادامه داد: بعلاوه سبک فنی و هنری نگارکندهای دوره ساسانی نیز بر روش نگارکندسازی دوره اشکانی استوار است. تلاش در ژرفنمایی (پرسپکتیو) اندک و بسته؛ بهره بردن از حالات گوناگون تمام رخ، نیمرخ و سه رخ؛ ایجاد حرکت و روانی در حالات بدن و بویژه پوشش؛ نمایش ریزه کاریها؛ جای دادن صحنه ها درون قابهای هندسی منظم و نامنظم، تلاش در نمایش برجسته نگارهها و پرهیز از سطحی بودن آنها، بهره بردن از نوشتار برای برخی نگارهها و موضوعات و ... نشان میدهد که ساسانیان کوشیدند از این روش که تا پیش از دوره اشکانی تنها در گستره عیلام پیشینهای دارد، بهره کافی ببرند.
شاهنشاهی" و شاهان هخامنشی؛ "شاهان" و شاهنشاهی ساسانی: عمومیت گرایی و فرد گرایی در نقش برجسته های هخامنشی و ساسانی/ کامیار عبدی
در ادامه دکتر کامیار عبدی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به ارائه پژوهش خود با عنوان "شاهنشاهی" و شاهان هخامنشی؛ "شاهان" و شاهنشاهی ساسانی: عمومیت گرایی و فرد گرایی در نقش برجستههای هخامنشی و ساسانی" پرداخت.
وی با اشاره به نظر عموم پژوهشگران مبنی بر اینکه ساسانیان خود را جانشینان به حق هخامنشیان میدانستند، بر تفاوت ایدئولوژی سیاسی این دو حکومت تأکید کرد.
دکتر عبدی با ارائه یافتههای پژوهش خود، بیان کرد: سوای نقش برجسته هخامنشی (بیستون) که در آن شاهنشاه هم در قالب تصویری و هم با اشارات مکتوب مشخص شده است، در دیگر نقوش برجسته هخامنشی، شاهنشاهان نه در تصویر و نه با نبشته مشخص نشدهاند. حال آنکه شاهنشاهان ساسانی، عکس رویه هخامنشیان، به وضوح مشخص و از یکدیگر متمایز شدهاند. بر این اساس، میتوان نتیجهگیری کرد که در ایدئولوژی سیاسی هخامنشی نهاد "شاهنشاهی" است که اهمیت بنیادین دارد، در صورتی که در ایدئولوژی سیاسی ساسانی شخص "شاهنشاه" از اهمیت ویژه برخوردار است.
پس از انجام پرسش و پاسخ در انتهای پنل سوم، نشست تخصصي یک روزه "رویکردی نو به نقش برجستههای ساسانی" به اتمام رسید.
|