چهارمين همانديشي نقد بومي هنر در پژوهشكده هنر برگزار شد
فتوتنامهها؛ منشور حكمت و هنر ايراني-اسلامي
|

چهارمين همانديشي نقد بومي هنر با عنوان «پيشينه نقد و نظر در هنر ايراني- اسلامي؛ فتوتنامهها» برگزار شد.
به گزارش روابط عمومي پژوهشكده هنر، وابسته به فرهنگستان هنر، در اين همانديشي كه طي چهار نشست برگزار شد، يازده تن از پژوهشگران درباره مفهوم هنر و زيبايي در انديشه ايراني-اسلامي و تلقي خاص بومي از مقوله نقد در تاريخ تفكر ايراني- اسلامي به ويژه در فتوتنامهها مقالات خود را ارائه دادند. «مباني و اصول موجود در فتوتنامه درباره هنرها»، «منابع و پيشهها»، «مطالعه تطبيقي و تحليلي بين فرهنگي در حلقه انجمنهاي رازورزي»، «جستجوي مفهوم نقد و هنر در فتوتنامهها و مقايسه آن با دوران معاصر» و «نسخهشناسي و كتابشناسي فتوتنامهها» از جمله محورهاي مطالعاتي اين همانديشي بود.
اين برنامه با سخنان اسماعيل پناهي سرپرست معاونت پژوهشي پژوهشكده هنر آغاز شد.
پناهي نخست برگزاري اين همانديشي را حاصل نشستها و تلاشهاي گروه نقد هنر پژوهشكده هنر با رويكرد فرهنگ و هنر ايراني- اسلامي دانست كه هدف آن در نهايت رسيدن به مكاتبي در پژوهش هنر كه بومي و متناسب با تعلقات جامعه ايراني-اسلامي است باشد.
وي سپس از فتوتنامهها به عنوان متوني اصيل و از مرجعهاي فرهنگ ايراني ياد كرد كه لايههاي فكري و فرهنگي كشورمان را به خوبي انعكاس داده و اطلاعات مردم شناسي مهمي در اختيار ما قرار ميدهد.
معاون پژوهشي پژوهشكده هنر در خاتمه از برگزاري هفت همانديشي نقد هنر در فاصله سالهاي 1382 تا 1384 و آغاز همانديشيهاي نقد بومي از سال 1384 ياد كرد و از كارگاهها و نشستهايي نام برد كه به همت پژوهشكده هنر برگزار شده است.
دكتر نير طهوري دبير علمي همانديشي نيز طي سخناني به «مغايرت تعريف هنر در فتوتنامهها با تعريف هنر در تفكر جديد» پرداخت و گفت: «اگر در هنر جديد از هنرمند به عنوان به وجود آورنده اثر هنري نام ميبريم و هنر را ماحصل نبوغ او ميدانيم، اما در هنرهاي سنتي شرق به طور عام و ايران به طور خاص، نه تنها آثار هنري كه ورزشهاي رزمي، بازيها، آيينهاي جنگآوري و حتي برخي مراسم خاص مثل چاي نيز زير عنوان هنر قرار ميگيرند.»
آخرين سخنران آيين گشايش چهارمين همانديشي «نقد بومي هنر» نيز علي معلم، رييس فرهنگستان هنر، بود.
رييس فرهنگستان هنر با ذكر مثالهايي از متون كهن و فتوتنامهها تأكيد كرد: «اسطورهسازي عمل ويژه انسانهاست؛ ولي اسوهها را خدا آفريده است.»
در ادامه و در نخستين نشست اين همانديشي منوچهر دانشپژوه در مقالهاي با عنوان «معرفي فتوتنامهها» ابتدا به سابقه كاربرد واژه فتوت در فرهنگ فارسي پرداخت و در بخشي از سخنان خود گفت: صفت فتوت از صفات خودجوش است چون ممكن است دارنده آن مظهري از فتوت را بي آنكه شنيده باشد به كار بندد.»
دانشپژوه با اشاره به داستان يعقوب ليث تصريح كرد: «دسته ديگري كه به ترويج فتوت كمك كردهاند، عارفان و صوفيان هستند.» وي افزود: «محققان تاريخچه فتوت نامهها را به دوران هخامنشي و حتي مقارن با دوران يعقوب ليث نسبت ميدهند كه بعدها با تشكيل زورخانهها و همچنين ترويج آموختههاي عرفاني، آيين فتوت رواج بيشتري پيدا كرده است.»
اين محقق با ذكر نام چند كتاب پيرامون فتوت و جوانمردي از جمله: «فتوتنامه ميرسيد علي همداني»، «فتوتنامه سلطاني ملاحسين واعظ كاشفي»، «سماع و فتوت احمدابن محمد طوسي» و... . خاطر نشان كرد: «فتوت از شروط اصلي صوفي و عارف است. از سوي ديگر در باقي كتابهايي كه درباره پهلواني و قهرماني نوشته شدهاند، فتوت و جوانمردي لازمه افراد نيرومندي است كه معمولاً از نيروي جسماني خود براي كمك به درماندگان و افراد ضعيف و ناتوان بهره ميجستهاند.
دكتر بهمن نامور مطلق، دبير فرهنگستان هنر، دومين سخنران اين همانديشي بود كه مقالهاي با عنوان «سيماي يك هنر سنتي در فتوتنامهها و رسائل» ارائه كرد.
نامور مطلق سخنان خود را با اشاره به هدف گروه نقد هنر پژوهشكده هنر آغاز كرد و گفت: «نيت ما شناسايي هنرهاي سنتي و متون باستانيمان بود تا در لابهلاي اين متون پيشينههاي نقد بومي خود را پيدا كنيم و ببينيم كه تحولات سدههاي اخير چه تأثيري روي آنها گذاشته و آيا اصلاً ميشود اين دو را كنار هم گذاشت يا نه.»
دبير فرهنگستان هنر با محور قرار دادن و معرفي كفشگري يا كفشدوزي به عنوان يكي از هنرهاي سنتي در حال فراموشي گفت: «در ساحت سنتي همه چيز هنر بوده؛ اما بين سه واژه هنر، پيشه و صنعت، تفاوت وجود داشته است.»
وي سپس در تعريف هركدام گفت: «هر هنرمندي ميتواند تنها در يك حوزه دست به خلق بزند، يعني اثرش بايد منحصر به فرد و تكرار نشدني باشد. صنعت آن چيزي است كه به ما امكان انبوهسازي ميدهد، ويژگي آن يك جور بودن است و تفاوت بين آنها نقص است. پيشهها نيز داراي هويتهاي گروهي نزديك به هم هستند.»
نامور مطلق سخنان خود را با روايت درخت آسوريك در متون پهلوي ادامه داد و در قسمت ديگري از سخنانش گفت: «در رسالهها به منشاء پيشهها ميپردازند و سعي ميكنند يك منشاء قدسي براي آن پيدا كنند. اين متون همه چيز را رمزي ميدانند و سعي در انتقال روح قدسي آن پيشه دارند.»
اين نشست با سخنراني دكتر حسن بلخاري، رييس پژوهشكده هنر، با عنوان «بازيابي فتوتنامه معماران و صدفكاران به روايت رساله معماريه جعفر افندي» ادامه پيدا كرد.
دكتر بلخاري نخست به دو معناي نقد در مباني نظري هنر اشاره كرد و گفت: «نقد در معناي critic مترادف بررسي و واكاوي و تبيين است تا بتوانيم براساس برخي معيارهاي بگوييم كدام اثر هنري خوب و كدام بد است. يعني در اين روش نوعي قضاوت و داوري وجود دارد. وي در توضيح معناي دوم نقد آن را آشكار كردن لايههاي با طني يك شيء و يا اثر، عنوان كرد كه قضاوت و تأويل را توأمان در خود دارد.»
دكتر بلخاري با اشاره به اينكه هنرهاي سنتي تأويل پذيراند تصريح كرد: «ما نيز به دنبال پردهبرداري از همين مفهوم و لايههاي باطني هنر و همچنين بررسي پايههاي سري و قدسياي هستيم كه اين هنرها بر آن استوارند.»
ايشان در توضيح مقاله خود گفت: «معماري از مهمترين و گاه مقدسترين وجوه هنر تمدن ايراني و اسلامي است، چرا كه همه هنرها را در دل خود دارد. اما عجيب آنجاست كه اين هنر فاقد فتوتنامه خاص خويش است.»
دكتر بلخاري به «رساله معماريه جعفر افندي» (1012 ه.ق) اشاره كرد كه ميتوان در آن ردپايي از فتوتنامه معماران و صدفكاران پيدا و روي آن تحقيق كرد.
چهارمين همانديشي نقد بومي هنر در دومين نشست خود با سخنراني مهندس سيد محمد بهشتي با عنوان «فتوتنامهها دريچهاي به عالم هنر و هنرمندان ايراني» ادامه يافت. مهندس بهشتي سخنان خود را با تكيه بر دوري هنر اسلامي و ايراني از مباحث نظري آغاز كرد و اظهار داشت: «براي هنرمند اسلامي، بهويژه ايراني، هنر موضوع نظر نبوده و كسي هنرمند بوده كه اهل عمل باشد.»
وي اين موضوع را دليلي دانست براي فقدان مباني نظري هنر در فتوتنامهها و افزود: «چون هنر موضوع عمل بوده، ميتوان گفت كساني كه به تأملات نظري در حوزه هنر پرداختهاند، نسبت به فتوتنامهها غفلت كردهاند.» مهندس بهشتي اما مهمترين نكته در مورد مطالعه فتوتنامهها را چگونگي ورود به اين متون دانست. بهشتي خاطر نشان كرد: «فتوت نامهها يك پديده شهري و مدني هستند كه كد اتيك(ethic code ) يا اخلاق حرفهاي و رعايت اصول هركار و پيشهاي را ميآموزند.» او مهمترين درس فتوتنامهها را «آدم شدن» دانست و ادامه داد: «رسالت فتوتنامهها آموزش معماري، نساجي، خوشنويسي و... نيست. تمام سلسله مراتب هر رشتهاي فرايند آدم شدن است.»
مهندس بهشتي در خاتمه گفت: «فتوتنامهها براي بدنه شهري مانند آيين دينداري هستند و با تأمل در آنها در مييابيم كه بايد سايه عالم قدسي روي هر چيزي بيفتد و تا سايه حقيقت بر چيزي نباشد، حق است كه آن را حرام بشماريم.»
پس از سخنان مهندس بهشتي، مهرداد احمديان درباره «آخرتانديشي و باطنيگرايي ايراني در فتوتنامه سلطاني» سخن گفت. احمديان سخنان خود را با مروري بر نظريات آلبرتي و لئوناردو داوينچي در دوره رنسانس آغاز كرد و گفت: «نظريههاي حوزه نقد و فرهنگ، داراي اهميت ويژهاي است زيرا به مفهوم «انسان» محدود ميشود.»
احمديان توضيح داد: «بنا بر نظر اين دو، هنرمند در خدا حل نميشود؛ بلكه خود وي تبديل به ايزدي ميشود و به جاي تقليد از طبيعت، مطابق با اصول آفريده ذهن انسان، به شناخت آن مي پردازد. مثلاً از طريق نگارگري، هنرمند شناخت خود از طبيعت را با كار دست نشان ميدهد.»
احمديان در بخش دوم سخنان خود پيرامون «فتوتنامه سلطاني» گفت: «اين فتوتنامه براساس مفهوم آخرت و بازگشت تأثيرات متقابل كنشهاي انساني شكل گرفته، مفاهيمي كه باورهاي اخلاقي در ميراث معنوي ايراني را شكل ميبخشند.» وي مهمترين مسئله مطرح شده در اين فتوتنامه را نقش تعيين كننده اصناف هنرمندان و صنعتگران و حس تعلق آنان به يكديگر و به پيشه خود عنوان كرد و ادامه داد: «از اين رو نوعي از منش باطنيگرايي و رازداري در شكلگيري مباني فكري و سلوك هنرمندانه اين صنوف وجود دارد.»
سومين نشست و دومين بخش از همانديشي نقد بومي هنر با سخنراني دكتر ميترا آزاد با عنوان «آيين فتوت و هنر در ايران» آغاز شد.
دكتر آزاد دين و آداب معنوي برگرفته از آن را مهمترين سرچشمه الهام هنرمندان براي خلق آثار خود عنوان كرد و با اشاره به رابطه استاد و شاگرد در آموختن هنر سنتي گفت: «هنرجويان طي زماني طولاني و سپري كردن مراحل كافي در مكتب استادان، آيين و اسرار عرفاني و در نتيجه نماد پردازي در هنر را فرا ميگرفتند.» وي گفت: «فتوت به معني جوانمردي است و منظور از آن سالك معنوي است كه به شكفتگي و كمال خصلتها و نيروهاي دروني رسيده باشد.»
آزاد تشكيلات منظم فتيان يعني پير، شيخ، نقيب، استاد، صنعتگر يا شاگرد را يكي از مظاهر سلسله مراتب آموزش و به كارگيري مهارتها و رموز دانست و تأكيد كرد: «همانطور كه هنر پيامآور معنويت است، آموزش مهارتها نيز بايد همراه با آموزش معنويت و حقجويي باشد.»
ميترا آزاد سخنان خود را با ذكر نمادهايي از آيين فتوت در آثار دوره هخامنشي و سلسلههاي بعد ازآن ادامه داد.
نير طهوري، دبير اين همانديشي، ديگر سخنران اين نشست بود كه درباره مقايسه تطبيقي مفهوم هنر در فتوتنامه سلطاني و يكي از متون ذن و هنر كمانگيري براي حاضرين سخن گفت.
طهوري ابتدا به معناي امروزي و رايج هنر و تضاد آن با مفهوم شرقياش اشاره كرد و گفت: «در باور شرقي، هنر يعني رسيدن به بصيرتي باطني كه در سير و سلوكي خاص مطابق با معارف ديني و آييني در قالبهاي مختلف ظهور ميكند.»
وي در مقايسه دو متن يعني رساله كمانگيري و اهل قبضه در «فتوتنامه سلطاني» نوشته ملاحسين واعظ كاشفي سبزواري مربوط به آغاز دوران صفوي و ديگري «رساله كوچك ذن و هنر كمانگيري» نوشته فيلسوف آلماني اويگن هريگل در دهه سوم قرن بيستم گفت: «نكته قابل تأمل اين است كه هر دو به نوعي از هنر يا پيشه و فن پرداختهاند كه امروزه بيشتر معناي ورزش و تفنن از آن برميخيزد. همچنين هدف چنين هنرهايي صرفاً به انجام صحيح و متبحرانه محدود نميشده؛ بلكه مقصود رسيدن به نوعي رستگاري بوده است.»
دكتر طهوري در تشريح برداشت هر دو نويسنده از هنر ورزي توضيح داد: «مقصود اصلي از هنرورزي در هر دو متن رسيدن به نوعي از خود بيخود شدن و فراموش كردن خويشتن در پيوستن به جان برتري است كه در هر آييني نام خاصي به خود ميگيرد و ميتوان آن را رسيدن به هنر بي هنري و ندانستگي دانست و اين معنايي از هنر است كه امروزه تقريباً با ذهنهاي ما بيگانه است.»
«بنيانها و معيارهاي نقد در هنرهاي ايراني اسلامي»عنوان سخنراني محمد مهدي هراتي ديگر سخنران اين نشست بود.
هراتي در بررسي نكتهها و اصولي كه فتوتنامهها براساس آن شكل گرفتهاند، نخست تآكيد كرد: «اين ريشههاي مقدسي كه طي تمام اين سخنرانيها به آن اشاره شد، هنوز هم وجود دارد به شرط آنكه مفهوم هنر را با شكل ايراني آن پيدا كنيم نه با مفاهيمي كه به جامعه ما تزريق شده است.»
محمد مهدي هراتي، پيشكسوت عرصه هنرهاي سنتي، ريشه هنرهاي اسلامي را در هنر ايران باستان دانست و گفت: «هنرهاي سنتي اسلامي در هر يك از دوران بلوغ و بالندگي خود، فرامادي و داراي رمز و رازهاي فراوان بوده است كه درك واقعي آنها فقط از طريق شناخت تفكر و تجربههاي هنري و عملي هنرمند امكانپذير است.» هراتي هنر سنتي را به دليل استواري بر مبناي سنت «الله» غيرقابل نقد دانست و با اشاره به آيات سوره «الفتح» و «الاسراء» مبني بر ثابت بودن سنتهاي اسلامي و تغييرناپذيري آنها در تمام ادوار گفت: «همين امر تأييدي بر نشانههاي وحياني اين هنر است. پس ميتوانيم بگوييم نقد و نظر در هنرهاي ايراني- اسلامي مبتني بر عيارهاي "بدگزيني" و "سره را از ناسره" شناختن است كه با هدف ارتقاء كيفي پديدههاي هنري همراه است و مبتني بر عمل است نه مباحث مجلسي و نظري.»
اين همانديشي با سخنان سيد محمد تقي حسيني با عنوان «اصناف و راهكارهاي تاج الدين سبكي در معيد النعم و مبيد النقم در خصوص رفع و اصلاح اشكالات اصناف» ادامه يافت. حسيني كه اين مقاله را به همراهي مرواريد رفوگران جمعآوري و ارائه داده بود پس از معرفي «تاج الدين سبكي» به عنوان يكي از علماي قرن هشتم هجري، درباره كتاب او توضيح داد: «اساس كتاب، بنا به گفته مولف بر پرهيز از اطناب و اطاله كلام استوار است تا تمام مردم اعم از خواص و عوام از آن بهرهمند شوند.»
حسيني دغدغه مولف (سبكي) را طرح اين مسئله دانست كه چگونه ميتوان اگر نعمتي ديني يا دنيوي از كسي گرفته شد، آن را به وي باز گرداند و سپس ادامه داد: «سبكي در كنار طرح اين مسائل به شرح اصناف روزگار خود و وظايف آنان ميپردازد و سه راهكار جهت حل اين مسئله ارائه ميدهد.» اين پژوهشگر با قرائت قسمتهايي از كتاب، به بيان انديشه سبكي درباره ارزشها و اهميت علوم انساني و هنر و راههاي ارتقا آن پرداخت.
پس از سخنان حسيني، بابك خضرايي درباره «مطالعه تطبيقي آيين خنياگري با آيين جوانمردي» به ارائه مقاله خود پرداخت.
خضرائي عدم وجود فتوتنامه براي اهل موسيقي را نكته قابل توجهي دانست كه نشانگر آن است كه اگر چه در آن دوران موسيقيدانهاي زيادي داشتهايم؛ اما موسيقيدان حرفهاي به معني كسي كه از راه موسيقي، زندگي خود را بگذراند نداشتهايم.
وي گفت: «در برخي رسالات موسيقي، بخشي به « نصايح موسيقايي» يا «شيوه سلوك اين فن شريف» يا «آداب مجالس» اختصاص دارد كه به پيروي از قابوسنامه، ما نيز از آن با عنوان كلي «آيين خنياگري» ياد ميكنيم.»
خضرائي يادآور شد: «بالا بردن تواناييهاي حرفهاي و فني و توصيههاي اخلاقي، به ويژه به هنگام حضور در مجالس، مثل خوشخويي، تواضع و دوري از طمع و كبر و... را ميتوان مهمترين توصيههايي دانست كه فتوتنامهها براي صاحبان اين پيشه ارايه كردهاند.»
اين پژوهشگر در خاتمه گفت: «نسبت دادن برخي مقامات و عمليات موسيقي به پيامبران و نيز حكيمان مقبول در فرهنگ اسلامي مثل فيثاغورث، افلاطون و ارسطو بخش ديگري از مطالب رسالات موسيقي است كه با فتوتنامهها قابل قياس و يادآور اين نكته در فتوتنامههاست كه سر سلسله هر پيشه يكي از پيامبران يا صالحان است.»
علي اصغر بياني آخرين سخنران همانديشي نقد بومي هنر درباره سماع و فتوت در آراء حكماي ايراني- اسلامي با اشاره به جايگاه قدسي و منشاء الهي هنر در فرهنگ ايراني كه ديگر سخنرانان به آن اشاره مبسوط كرده بودند گفت: «در يك جمعبندي ميتوان فتوتنامهها را منشور و دستورالعمل «هنرها و پيشهها» دانست كه به منظور ارتقا بخشيدن به فنون و صنايع نوشته شدهاند و از طريق توصيهها و بيان خصايص معنوي و فني هر پيشه، مباشر را موظف به اجراي آن ميكنند.»
بياني از كتاب «سماع و فتوت» به عنوان تنها كتابي كه درباره موسيقي و جايگاه آن در افكار و آراء حكما به رشته تحرير در آمده نام برد و بررسي جايگاه اين هنر والا نزد هنرمندان و ارتباط آن با ديگر پيشهها را حوزه وسيعي دانست كه نياز به تحقيق و پژوهش بسيار دارد.
|
|
زمان انتشار: شنبه ٢٢ اسفند ١٣٨٨ - ١١:٣٣ |
نسخه چاپي